چاپلوسی به معنای مدح وثناگویی ,خوشامدگوئی همراه با چرب زبانی و فریب کاری جهت جلب توجه یا اظهار دوستی ظاهری و زبانی است .چاپلوس با ظاهری متوسل به فروتنی میکوشد تا مخاطب خویش را جذب نموده و آنچه در ضمیر خویش ندارد ، تظاهر نموده و فریب دهد.
چاپلوسی با واژه های پاچه خواری , ژاژخایی , تزویر, زبان بازی, چرب زبانی, مداهنه، کرنش، مجیزگویی، مترادف بوده و در کنار، خبرچینی، جاسوسی، دورویی، نوکر صفتی و خیانت قرار می گیرد .
پدیده ی چاپلوسی مسئله ای است که ریشه در تاریخ سیاسی اجتماعی کشورمان دارد و ساختارمند و همه گیر شدن آن, ماحصل دوران ارباب رعیتی است .
برخی از رفتارشناسان معتقدند که چاپلوسی به حدی فراگیر شده است که میزان برخورد مردم با رفتار چاپلوسانه بیشتر از میزان برخوردشان با رفتاری شفاف و عاری از چاپلوسی , می باشد .
از منظر جامعه شناسی و رفتار شناسی , جامعه ایران به لحاظ تاریخی و فرهنگ عشیره ای واستبداد زدگی, مستعد چاپلوس پروری است. چاپلوسی یک رفتار اکتسابی است که فرد از جامعه و خانواده می آموزد و فرایند جامعه پذیری در این زمینه تاثیر گذارند .
فرهنگ عشیره ای مانند باندبازی،بی قانونی و عدم شایسته سالاری , این معضل را دو چندان می کند . در یک جامعه با فرهنگ عشیره ای وفقدان آزادی های سیاسی , فردیت رشد نمی کند و افراد هویت خود را هضم شدن در جمع یا اشخاص بزرگ و با نفوذ می جویند.
در این جامعه راه های دست یابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته است و قدرت در دست گروهی خاص و یا عشیره ای خاص متمرکز است .تصاحب جایگاه ها و منصب های اجتماعی تناسبی با شایستگی و صالحتر بودن افراد ندارد. تملق، راهی کوتاه و بی هزینه برای کسب منزلت دروغین در اجتماع است , نه شایستگی می خواهد و نه زحمت و کوشش. طبیعتا رفتاری که پاداش داده میشود، تکرار هم می شود.
ساختار بیمار وقتی در اختیارمدیران بیمار قرار میگیرد مشکل بصورت تصاعدی فزونی می یابد .چاپلوسان بزمی تدارک میکنند که هرکه دراین بزم متملق تر باشد، مقربتر خواهد بود, کافی است که زبان تملق گویی داشته باشی تا ره صدساله را یک شبه طی کنی .
در حقیقت ستایش خواهان ، چاپلوسان را دوست داشته ، آنان را اطراف خود جمع می کنند ، چرا که ایشان از شنیدن تعریف و تمجید لذت می برند و از انتقاد نگران میشوند .
در این فضا تعادل جامعه بهم می خورد و به سمت, حالتی ریاکارانه , غیر واقعی,دروغین و مسموم خواهد رفت .
نیاز به توضیح ندارد که یکی از علل عقب ماندگی جامعه ایران نسبت به برخی جوامع در حال گذار ، وجود مدیران نا اهل , ستایش پذیر و تملق طلب و فاقد تعهد اخلاقی است .
نگارنده به کرات در حین انجام اموراداری به موضوع خودشیرینی کارمندان نسبت به مدیران برخورد نموده است و به دفعات مشاهده نموده است که عنصر چاپلوسی و خودشیرینی باعت مثبت شدن ارزیابی عملکرد یک چاپلوس و خود شیرین نسبت به دیگران شده است .بارها با این مساله مواجه شده ام که , اشخاصی فاقد تخصص و اطلاعات کافی ولی چاپلوسی و تملق گو در سازمان و تشکیلات اداری به دنبال حفظ یا ارتقای خود از طریق تملق وچاپلوسی هستند. آن قدر تملق می گویند تا شاید منفعت بیشتری کسب کنند .
آنچه به رواج این عادت رفتاری دامن می زند علاوه بر موارد پیش گفته , شرایط جامعه خصوصاً سیستم اداری و تشکیلاتی کشور است . هیچ کس فی نفسه چاپلوس نیست بلکه این شکل روابط و مناسبات است که جامعه ای را چاپلوس تر و جامعه ای دیگر را صادق تر می سازد. کمبود واقع بینی و شایسته سالاری , حاکمیت رابطه به جای ضابطه و قانون ، برخی افراد را بسوی چاپلوسی و ستایش گرائی و یا ایجاد رابطه عاطفی مرید و مرادی با افراد قدرتمند و بانفوذ هدایت می کند.
چاپلوسی به جامعه ضربه زده و آن را در خطر زوال اخلاقی قرار می دهد . خلاقیت را می خشکاند . افراد نان به نرخ روز خور را افزایش می دهد .عزت نفس را در بخشهایی از جامعه کاهش داده و افراد خودساخته و داری حمیت و غیرت را بی انگیزه میکند . صوریگرایی، ظاهرسازی و دورویی را رواج می دهد و همه اینها باعث کاهش شادی جامعه خواهد شد .
با اینحال روز به روز شاهد رشد روز افزون این پدیده فرهنگی و اجتماعی در کشور هستیم . به هر شکلی به این معضل می نگرم اینگونه به نطر می رسد که توقف و کاهش این معضل صرفا با فرایندی از بالا به پایین و توسط گروههای مرجع مقدور است .جامعه ایرانی برای تحول و پیشرفت نیازمند تحکیم اخلاق است. یکی از راههای تحکیم اخلاق در جامعه ایرانی فروکش کردن عطش چاپلوسی است .
═ঊঈ www.foumani.ir ঊঈ═
═ঊঈ @foumani_ir ঊঈ═