سونامی سرطان، فاضلاب نیمهکاره و «سرویس بهداشتی بزرگ» درافق گیلان 1430
محمد پور خوش سعادت Foumani.ir@gmail.com
استان گیلان، با اکوسیستم منحصربهفرد و موقعیت استراتژیک در حاشیه دریای خزر، پتانسیل تبدیل شدن به الگوی توسعه پایدار ایران را دارد. اما این منطقه، زیر سایه بحران فاضلاب، به نماد ناکارآمدی ساختاری، بیعدالتی در تخصیص منابع و تهدیدی فزاینده برای سلامت عمومی، محیطزیست و اقتصاد محلی تبدیل شده است. این فاجعه، نتیجه دههها سوءمدیریت، فساد مالی و بیتوجهی به زیرساختهای حیاتی است که تالاب انزلی را به «سرویس بهداشتی بزرگ» و مردم را به قربانیان «سونامی سرطان» بدل کرده است.
پروژههای نیمهتمام
در سال ۱۳۸۵، بانک جهانی اعتباری بالغ بر ۱۴۸.۵ میلیون دلار برای اجرای طرحهای آب و فاضلاب در رشت و بندرانزلی تخصیص داد، که ۷۰ میلیون دلار آن به انزلی اختصاص داشت. این بودجه، با هدف ایجاد شبکههای مدرن جمعآوری و تصفیه فاضلاب، قرار بود استانداردهای زیستمحیطی و بهداشتی این شهرها را به سطح کشورهای توسعهیافته نزدیک کند. اما تنها ۳.۲ میلیون دلار (۲.۲ درصد) جذب شد و پروژهها در مرحله خاکبرداری متوقف شدند.
گزارش دیوان محاسبات نشان میدهد که ۶۸ درصد این بودجه به دلیل «انحراف مالی» به پروژههای غیرمرتبط یا حسابهای نامشخص منتقل شد. فقدان مکانیزمهای حسابرسی شفاف و نظارت مستقل، این هدررفت را ممکن کرد. تا سال ۲۰۱۰، بانک جهانی به دلیل عدم پیشرفت، این طرحها را از فهرست خود خارج کرد.
اکنون، پس از گذشت ۳۸ سال از آغاز پروژههای فاضلاب در این دو شهر، سیستمهای موجود همچنان ناقص و غیراستاندارد هستند. بر اساس برآوردهای فعلی هزینه تکمیل این پروژهها به دلیل تأخیرهای طولانی و تورم به ۲۷۰ میلیون دلار رسیده است. این رقم، معادل ۹ برابر بودجه اولیه (با احتساب ارزش زمانی پول) است و نشاندهنده خسارت هنگفت ناشی از ناکارآمدی مدیریتی است.
عمق بحران در اعداد
بحران فاضلاب در گیلان با دادههای تکاندهندهای همراه است که نقض آشکار حق شهروندان به محیطزیست سالم را نشان میدهد:
عمر پروژهها: از سال ۱۳۶۶، پروژههای فاضلاب رشت و انزلی آغاز شدند، اما تنها ۳۳ درصد از شبکه فاضلاب شهری تکمیل شده است.
شهرهای فاقد زیرساخت: از ۱۷ شهرستان گیلان، ۹ شهر هیچ سیستم جمعآوری یا تصفیه فاضلاب ندارند. این در حالی است که میانگین شهرهای فاقد تصفیهخانه در ایران ۱۸ درصد است.
تصفیهخانههای ناکارآمد: تنها رشت، انزلی و لاهیجان تصفیهخانه دارند، اما این تأسیسات با ۵۲ درصد ظرفیت کار میکنند. گزارش شرکت آب و فاضلاب گیلان نشان میدهد که تصفیهخانه رشت تنها ۴۱ درصد فاضلاب ورودی (معادل ۳۲,۰۰۰ مترمکعب در روز) را تصفیه میکند و مابقی به رودخانههای زرجوب و گوهررود سرریز میشود.
تولید و دفع فاضلاب: بر اساس گزارش سازمان حفاظت محیطزیست سالانه ۹۸ میلیون مترمکعب فاضلاب در گیلان تولید میشود که ۷۸ میلیون مترمکعب (۸۰ درصد) بدون تصفیه به دریای خزر، تالاب انزلی یا خاک نفوذ میکند.این دادهها، نهتنها از نظر آماری شرمآورند، بلکه نقض استانداردهای بینالمللی مانند چارچوبهای سازمان بهداشت جهانی برای مدیریت فاضلاب را نشان میدهند.
سرویس بهداشتی بزرگ به نام تالاب انزلی
تالاب انزلی، یکی از ارزشمندترین تالابهای جهان ، به فاضلابروباز عظیم انسانی، صنعتی و بیمارستانی بیش از ۱.۲ میلیون نفر تبدیل شده است. گزارش مرکز تحقیقات محیطزیست ایران نشان میدهد که روزانه ۱۳۵,۰۰۰ مترمکعب فاضلاب خام به تالاب سرازیر میشود، که ترکیب آن شامل ۵۸ درصد فاضلاب خانگی، ۳۳ درصد صنعتی و ۹ درصد بیمارستانی است. این آلودگی، اکوسیستم تالاب را به مرز فروپاشی رسانده است
تنوع زیستی: مرگ ۸۸ درصد گونههای بومی مانند ماهی سفید خزری و کاهش ۹۲ درصد جمعیت پرندگان مهاجر (از ۱۵۰ گونه به ۱۲ گونه) گزارش شده است. این کاهش، زنجیره غذایی تالاب را مختل کرده و اثرات دومینویی بر اکوسیستم منطقه دارد.
آلودگی شیمیایی: غلظت نیترات (۴۸ میلیگرم بر لیتر) و فسفات (۳.۲ میلیگرم بر لیتر) در آب تالاب، به ترتیب ۴.۸ و ۶.۴ برابر حد مجاز است، که منجر به پدیده رشد بیشازحد جلبکها و مرگ مناطق وسیعی از تالاب شده است.
بوی تعفن: انتشار گازهای سمی مانند هیدروژن سولفید (H₂S) در روزهای گرم، سطح کیفیت زندگی ساکنان را به شدت کاهش داده و آنها را ناچار به استفاده از ماسک و بستن پنجرهها کرده است و قایقرانی در بخش هایی از تالاب را ناممکن کرده است
از منظر علمی، این وضعیت نهتنها تالاب انزلی را به یک «فاضلابرو باز» تبدیل کرده، بلکه نقض تعهدات ایران در کنوانسیون رامسر برای حفاظت از تالابهای بینالمللی است.
مدلسازیهای زیستمحیطی پیشبینی میکنند که در صورت تداوم روند کنونی، تالاب تا سال ۲۰۳۲ به یک باتلاق مرده تبدیل خواهد شد.
سونامی سرطان
گیلان به یکی از کانونهای اصلی سرطان در ایران تبدیل شده است. دادههای وزارت بهداشت نشان میدهند:
میزان ابتلا: سالانه ۶,۹۵۰ نفر در گیلان به سرطان مبتلا میشوند، که نسبت به سال ۲۰۱۸ (۳,۰۵۰ مورد) ۲.۳ برابر شده است.
رتبه کشوری: با نرخ ۴۱۰ مورد به ازای ۱۰۰,۰۰۰ نفر، گیلان بالاترین نرخ سرطان در ایران را دارد (میانگین کشوری: ۲۱۵ مورد).
نوع سرطان: ۶۸ درصد موارد جدید، سرطانهای گوارشی (معده، کبد، روده بزرگ) هستند. مطالعه اپیدمیولوژیک دانشگاه علوم پزشکی گیلان تأیید میکند که ۸۲ درصد سرطانهای روده بزرگ منشأ محیطی دارند.
عوامل محیطی، بهویژه آلودگی آب و خاک ناشی از فاضلاب، نقش کلیدی دارند:
آلودگی آب زیرزمینی: تحلیل آزمایشگاهی (۲۰۲۴) نشان داد که غلظت نیترات (۴۹ میلیگرم بر لیتر)، سرب (۰.۰۹ میلیگرم بر لیتر) و کادمیوم (۰.۰۱۲ میلیگرم بر لیتر) در آب زیرزمینی رشت و انزلی به ترتیب ۴.۹، ۴.۵ و ۴ برابر حد مجاز WHO است. نیترات با سرطان معده و روده بزرگ، و فلزات سنگین با سرطان کبد و کلیه مرتبط هستند.
میکروبهای پاتوژن: فاضلاب خام حاوی باکتریهایی مانند Escherichia coli و Salmonella است که در نمونههای آب رودخانههای زرجوب و گوهررود به ترتیب ۱۰⁵ و ۱۰⁴ CFU در میلیلیتر گزارش شدهاند، که ۱۰۰ برابر حد مجاز است. این پاتوژنها عامل اصلی شیوع هپاتیت A ۵۲ مورد به ازای ۱۰۰,۰۰۰ نفر) و اسهال باکتریایی (۷۸ مورد به ازای ۱۰۰,۰۰۰ نفر) هستند، که ۵۵ درصد بالاتر از میانگین کشوری است.
مواد سرطانزا: ترکیبات آلی فرار (VOCs) و هیدروکربنهای پلیآروماتیک (PAHs) در فاضلاب صنعتی، در نمونههای تالاب انزلی شناسایی شدند. این مواد با افزایش ریسک سرطانهای گوارشی و تنفسی مرتبط هستند.
از منظر اپیدمیولوژی، این دادهها نشاندهنده رابطه مستقیم بین آلودگی محیطی و افزایش بیماریهاست.
دلایل ریشهای
سوءمدیریت و فساد مالی: هدررفت ۱۴۵ میلیون دلار از بودجه بانک جهانی، نتیجه نبود شفافیت و فساد سیستمی بود. تحلیل دادههای دیوان محاسبات نشان میدهد که ۷۰ درصد این بودجه به پروژههای غیرمرتبط منتقل شده است.
تبعیض در تخصیص منابع: مدلهای تخصیص بودجه ملی نشان میدهند که استانهای مرکزی مانند اصفهان و تهران به طور میانگین ۳.۸ برابر گیلان بودجه زیرساختی دریافت کردند، با وجود نیازهای مشابه. این تبعیض، نتیجه نبود معیارهای علمی در اولویتبندی است و البته ضعف مدیران محلی و ضعف نمایندگان مجلس در گرفتن حق مردم گیلان است
فقدان نظارت و پاسخگویی: نبود نهادهای نظارتی پیگیر و شاخصهای عملکرد (KPIs) برای پروژههای فاضلاب، امکان رصد پیشرفت را از بین برد. تحلیلهای مدیریت پروژه نشان میدهند که فقدان چارچوبهانظارت فنی در اجرای این طرحها، عامل اصلی شکست آنهاست.
راهکارهای پیشنهادی
برای نجات گیلان، راهکارهای زیر مبتنی بر فناوری، مدیریت و شواهد علمی پیشنهاد میشوند:
تخصیص بودجه اضطراری و نظارت بینالمللی: تخصیص ۴۰۰ میلیون دلار بودجه اضطراری برای تکمیل پروژههای فاضلاب در رشت، انزلی و ۹ شهر فاقد تصفیهخانه
احیای تالاب انزلی: توقف ورود فاضلاب با احداث کانالهای موقت و لایروبی با ظرفیت ۲ میلیون مترمکعب . استفاده از فناوریهای بیورمدیاسیون (مانند گیاهپالایی با نیزار) برای کاهش نیترات و فسفات. تخصیص بودجه لازم برای این پروژه.
نوسازی و گسترش تصفیهخانهها: بازسازی تصفیهخانههای موجود با فناوری بیوراکتور غشایی (MBR) برای افزایش راندمان به ۹۵ درصد. احداث ۹ تصفیهخانه مدولار با ظرفیت ۲۰۰,۰۰۰ مترمکعب در روز هزینه تخمینی حدود ۱۵۰ میلیون دلار (طرح بانک جهانی )
پیگیری قضایی و شفافیت: تشکیل کمیته تحقیق و تفحص با نظارت قوه قضاییه برای بررسی هدررفت بودجه بانک جهانی. ایجاد سامانه آنلاین شفافیت مالی با دسترسی عمومی برای رصد بودجههای آتی.
آگاهی عمومی و مدلسازی اجتماعی: راهاندازی کمپینهای رسانهای مبتنی بر مدلهای تغییر رفتار برای افزایش مطالبهگری. آموزش جوامع محلی برای کاهش آلودگیهای خانگی با استفاده از اپلیکیشنهای آموزشی.
بازسازی اقتصاد محلی: پاکسازی رودخانهها با فناوریهای نانوذرات برای حذف فلزات سنگین و تخصیص یارانه به کشاورزان برای استفاده از آب تصفیهشده.
فاجعهای که قابل پیشگیری است
فاجعه فاضلاب در گیلان، نتیجه دههها ناکارآمدی، فساد و بیتوجهی به علم و داده است. تالاب انزلی در حال مرگ است، سرطان زندگی مردم را میبلعد و اقتصاد محلی در آستانه فروپاشی است. اما این بحران قابل حل است. با عزمی ملی، فناوریهای مدرن و مدیریت مبتنی بر شواهد، میتوان گیلان را به نگین سبز ایران بازگرداند. مردم این سرزمین حق دارند در محیطی سالم زندگی کنند و از ثروت طبیعی خود بهرهمند شوند.
آیا وقت آن نرسیده که با رویکردی علمی و مسئولانه، این فاجعه پایان یابد؟ اکنون زمان عمل است، نه بهانهتراشی.