فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

بسم رب الحسین (ع)
ما تدری نفس ماذاتکسب غدا و ما تدری نفس بای ارض تموت
محمد پور خوش سعادت هستم .
در اینجا مقالات و دغدغه هایم را منتشر می کنم


سونامی سرطان، فاضلاب نیمه‌کاره و «سرویس بهداشتی بزرگ» درافق گیلان 1430   

محمد پور خوش سعادت  Foumani.ir@gmail.com

استان گیلان، با اکوسیستم منحصربه‌فرد  و موقعیت استراتژیک در حاشیه دریای خزر، پتانسیل تبدیل شدن به الگوی توسعه پایدار ایران را دارد. اما این منطقه، زیر سایه بحران فاضلاب، به نماد ناکارآمدی ساختاری، بی‌عدالتی در تخصیص منابع و تهدیدی فزاینده برای سلامت عمومی، محیط‌زیست و اقتصاد محلی تبدیل شده است. این فاجعه، نتیجه دهه‌ها سوءمدیریت، فساد مالی و بی‌توجهی به زیرساخت‌های حیاتی است که تالاب انزلی را به «سرویس بهداشتی بزرگ» و مردم را به قربانیان «سونامی سرطان» بدل کرده است.

پروژه‌های نیمه‌تمام

در سال ۱۳۸۵، بانک جهانی اعتباری بالغ بر ۱۴۸.۵ میلیون دلار برای اجرای طرح‌های آب و فاضلاب در رشت و بندرانزلی تخصیص داد، که ۷۰ میلیون دلار آن به انزلی اختصاص داشت. این بودجه، با هدف ایجاد شبکه‌های مدرن جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب، قرار بود استانداردهای زیست‌محیطی و بهداشتی این شهرها را به سطح کشورهای توسعه‌یافته نزدیک کند. اما تنها ۳.۲ میلیون دلار (۲.۲ درصد) جذب شد و پروژه‌ها در مرحله خاکبرداری متوقف شدند.

گزارش دیوان محاسبات   نشان می‌دهد که ۶۸ درصد این بودجه به دلیل «انحراف مالی» به پروژه‌های غیرمرتبط یا حساب‌های نامشخص منتقل شد. فقدان مکانیزم‌های حسابرسی شفاف و نظارت مستقل، این هدررفت را ممکن کرد. تا سال ۲۰۱۰، بانک جهانی به دلیل عدم پیشرفت، این طرح‌ها را از فهرست خود خارج کرد.

اکنون، پس از گذشت ۳۸ سال از آغاز پروژه‌های فاضلاب در این دو شهر، سیستم‌های موجود همچنان ناقص و غیراستاندارد هستند. بر اساس برآوردهای فعلی هزینه تکمیل این پروژه‌ها به دلیل تأخیرهای طولانی و تورم به ۲۷۰ میلیون دلار رسیده است. این رقم، معادل ۹ برابر بودجه اولیه (با احتساب ارزش زمانی پول) است و نشان‌دهنده خسارت هنگفت ناشی از ناکارآمدی مدیریتی است.

 عمق بحران در اعداد

بحران فاضلاب در گیلان با داده‌های تکان‌دهنده‌ای همراه است که نقض آشکار حق شهروندان به محیط‌زیست سالم را نشان می‌دهد:

عمر پروژه‌ها: از سال ۱۳۶۶، پروژه‌های فاضلاب رشت و انزلی آغاز شدند، اما تنها ۳۳ درصد از شبکه فاضلاب شهری تکمیل شده است.

شهرهای فاقد زیرساخت: از ۱۷ شهرستان گیلان، ۹ شهر  هیچ سیستم جمع‌آوری یا تصفیه فاضلاب ندارند. این در حالی است که میانگین شهرهای فاقد تصفیه‌خانه در ایران ۱۸ درصد است.

تصفیه‌خانه‌های ناکارآمد: تنها رشت، انزلی و لاهیجان تصفیه‌خانه دارند، اما این تأسیسات با ۵۲ درصد ظرفیت کار می‌کنند. گزارش شرکت آب و فاضلاب گیلان  نشان می‌دهد که تصفیه‌خانه رشت تنها ۴۱ درصد فاضلاب ورودی (معادل ۳۲,۰۰۰ مترمکعب در روز) را تصفیه می‌کند و مابقی به رودخانه‌های زرجوب و گوهررود سرریز می‌شود.

تولید و دفع فاضلاب: بر اساس گزارش سازمان حفاظت محیط‌زیست   سالانه ۹۸ میلیون مترمکعب فاضلاب در گیلان تولید می‌شود که ۷۸ میلیون مترمکعب (۸۰ درصد) بدون تصفیه به دریای خزر، تالاب انزلی یا خاک نفوذ می‌کند.این داده‌ها، نه‌تنها از نظر آماری شرم‌آورند، بلکه  نقض استانداردهای بین‌المللی مانند چارچوب‌های سازمان بهداشت جهانی  برای مدیریت فاضلاب را نشان می‌دهند.

سرویس بهداشتی بزرگ به نام تالاب انزلی

تالاب انزلی، یکی از ارزشمندترین تالاب‌های جهان ، به فاضلاب‌روباز  عظیم انسانی، صنعتی و بیمارستانی بیش از ۱.۲ میلیون نفر تبدیل شده است. گزارش مرکز تحقیقات محیط‌زیست ایران  نشان می‌دهد که روزانه ۱۳۵,۰۰۰ مترمکعب فاضلاب خام به تالاب سرازیر می‌شود، که ترکیب آن شامل ۵۸ درصد فاضلاب خانگی، ۳۳ درصد صنعتی و ۹ درصد بیمارستانی است. این آلودگی، اکوسیستم تالاب را به مرز فروپاشی رسانده است

تنوع زیستی: مرگ ۸۸ درصد گونه‌های بومی مانند ماهی سفید خزری و کاهش ۹۲ درصد جمعیت پرندگان مهاجر (از ۱۵۰ گونه به ۱۲ گونه) گزارش شده است. این کاهش، زنجیره غذایی تالاب را مختل کرده و اثرات دومینویی بر اکوسیستم منطقه دارد.

آلودگی شیمیایی: غلظت نیترات (۴۸ میلی‌گرم بر لیتر) و فسفات (۳.۲ میلی‌گرم بر لیتر) در آب تالاب، به ترتیب ۴.۸ و ۶.۴ برابر حد مجاز است، که منجر به پدیده  رشد بیش‌ازحد جلبک‌ها  و مرگ مناطق وسیعی از تالاب شده است.

بوی تعفن: انتشار گازهای سمی مانند هیدروژن سولفید (H₂S) در روزهای گرم، سطح کیفیت زندگی ساکنان را به شدت کاهش داده و آن‌ها را ناچار به استفاده از ماسک و بستن پنجره‌ها کرده است و قایقرانی در بخش هایی از تالاب را ناممکن کرده است

از منظر علمی، این وضعیت نه‌تنها تالاب انزلی را به یک «فاضلاب‌رو باز» تبدیل کرده، بلکه نقض تعهدات ایران در کنوانسیون رامسر برای حفاظت از تالاب‌های بین‌المللی است.

 مدل‌سازی‌های زیست‌محیطی  پیش‌بینی می‌کنند که در صورت تداوم روند کنونی، تالاب تا سال ۲۰۳۲ به یک باتلاق مرده تبدیل خواهد شد.

  سونامی سرطان  

گیلان به یکی از کانون‌های اصلی سرطان در ایران تبدیل شده است. داده‌های وزارت بهداشت   نشان می‌دهند:

میزان ابتلا: سالانه ۶,۹۵۰ نفر در گیلان به سرطان مبتلا می‌شوند، که نسبت به سال ۲۰۱۸ (۳,۰۵۰ مورد) ۲.۳ برابر شده است.

رتبه کشوری: با نرخ ۴۱۰ مورد به ازای ۱۰۰,۰۰۰ نفر، گیلان بالاترین نرخ سرطان در ایران را دارد (میانگین کشوری: ۲۱۵ مورد).

نوع سرطان: ۶۸ درصد موارد جدید، سرطان‌های گوارشی (معده، کبد، روده بزرگ) هستند. مطالعه اپیدمیولوژیک دانشگاه علوم پزشکی گیلان  تأیید می‌کند که ۸۲ درصد سرطان‌های روده بزرگ منشأ محیطی دارند.

عوامل محیطی، به‌ویژه آلودگی آب و خاک ناشی از فاضلاب، نقش کلیدی دارند:

آلودگی آب زیرزمینی: تحلیل آزمایشگاهی (۲۰۲۴) نشان داد که غلظت نیترات (۴۹ میلی‌گرم بر لیتر)، سرب (۰.۰۹ میلی‌گرم بر لیتر) و کادمیوم (۰.۰۱۲ میلی‌گرم بر لیتر) در آب زیرزمینی رشت و انزلی به ترتیب ۴.۹، ۴.۵ و ۴ برابر حد مجاز WHO است. نیترات با سرطان معده و روده بزرگ، و فلزات سنگین با سرطان کبد و کلیه مرتبط هستند.

میکروب‌های پاتوژن: فاضلاب خام حاوی باکتری‌هایی مانند Escherichia coli و Salmonella است که در نمونه‌های آب رودخانه‌های زرجوب و گوهررود  به ترتیب ۱۰ و ۱۰ CFU در میلی‌لیتر گزارش شده‌اند، که ۱۰۰ برابر حد مجاز است. این پاتوژن‌ها عامل اصلی شیوع هپاتیت A  ۵۲ مورد به ازای ۱۰۰,۰۰۰ نفر) و اسهال باکتریایی (۷۸ مورد به ازای ۱۰۰,۰۰۰ نفر) هستند، که ۵۵ درصد بالاتر از میانگین کشوری است.

مواد سرطان‌زا: ترکیبات آلی فرار (VOCs) و هیدروکربن‌های پلی‌آروماتیک (PAHs) در فاضلاب صنعتی، در نمونه‌های تالاب انزلی  شناسایی شدند. این مواد با افزایش ریسک سرطان‌های گوارشی و تنفسی مرتبط هستند.

از منظر اپیدمیولوژی، این داده‌ها نشان‌دهنده رابطه مستقیم بین آلودگی محیطی و افزایش بیماری‌هاست.

دلایل ریشه‌ای

سوءمدیریت و فساد مالی: هدررفت ۱۴۵ میلیون دلار از بودجه بانک جهانی، نتیجه نبود شفافیت و فساد سیستمی بود. تحلیل داده‌های دیوان محاسبات  نشان می‌دهد که ۷۰ درصد این بودجه به پروژه‌های غیرمرتبط منتقل شده است.

تبعیض در تخصیص منابع: مدل‌های تخصیص بودجه ملی   نشان می‌دهند که استان‌های مرکزی مانند اصفهان و تهران به طور میانگین ۳.۸ برابر گیلان بودجه زیرساختی دریافت کردند، با وجود نیازهای مشابه. این تبعیض، نتیجه نبود معیارهای علمی در اولویت‌بندی است و البته ضعف مدیران محلی و ضعف نمایندگان مجلس در گرفتن حق مردم گیلان است

فقدان نظارت و پاسخگویی: نبود نهادهای نظارتی پیگیر  و شاخص‌های عملکرد (KPIs) برای پروژه‌های فاضلاب، امکان رصد پیشرفت را از بین برد. تحلیل‌های مدیریت پروژه  نشان می‌دهند که فقدان چارچوب‌هانظارت فنی  در اجرای این طرح‌ها، عامل اصلی شکست آن‌هاست.

راهکارهای پیشنهادی

برای نجات گیلان، راهکارهای زیر مبتنی بر فناوری، مدیریت و شواهد علمی پیشنهاد می‌شوند:

تخصیص بودجه اضطراری و نظارت بین‌المللی: تخصیص ۴۰۰ میلیون دلار بودجه اضطراری برای تکمیل پروژه‌های فاضلاب در رشت، انزلی و ۹ شهر فاقد تصفیه‌خانه   

احیای تالاب انزلی: توقف ورود فاضلاب با احداث کانال‌های موقت و لایروبی با ظرفیت ۲ میلیون مترمکعب  . استفاده از فناوری‌های بیورمدیاسیون (مانند گیاه‌پالایی با نی‌زار) برای کاهش نیترات و فسفات. تخصیص بودجه لازم  برای این پروژه.

نوسازی و گسترش تصفیه‌خانه‌ها: بازسازی تصفیه‌خانه‌های موجود با فناوری بیوراکتور غشایی (MBR) برای افزایش راندمان به ۹۵ درصد. احداث ۹ تصفیه‌خانه مدولار با ظرفیت ۲۰۰,۰۰۰ مترمکعب در روز   هزینه تخمینی حدود  ۱۵۰ میلیون دلار (طرح بانک جهانی ) 

پیگیری قضایی و شفافیت: تشکیل کمیته تحقیق و تفحص با نظارت قوه قضاییه برای بررسی هدررفت بودجه بانک جهانی. ایجاد سامانه آنلاین شفافیت مالی با دسترسی عمومی برای رصد بودجه‌های آتی.

آگاهی عمومی و مدل‌سازی اجتماعی: راه‌اندازی کمپین‌های رسانه‌ای مبتنی بر مدل‌های تغییر رفتار   برای افزایش مطالبه‌گری. آموزش جوامع محلی برای کاهش آلودگی‌های خانگی با استفاده از اپلیکیشن‌های آموزشی.

بازسازی اقتصاد محلی: پاکسازی رودخانه‌ها با فناوری‌های نانوذرات برای حذف فلزات سنگین و تخصیص یارانه به کشاورزان برای استفاده از آب تصفیه‌شده.

 فاجعه‌ای که قابل پیشگیری است

فاجعه فاضلاب در گیلان، نتیجه دهه‌ها ناکارآمدی، فساد و بی‌توجهی به علم و داده است. تالاب انزلی در حال مرگ است، سرطان زندگی مردم را می‌بلعد و اقتصاد محلی در آستانه فروپاشی است. اما این بحران قابل حل است. با عزمی ملی، فناوری‌های مدرن و مدیریت مبتنی بر شواهد، می‌توان گیلان را به نگین سبز ایران بازگرداند. مردم این سرزمین حق دارند در محیطی سالم زندگی کنند و از ثروت طبیعی خود بهره‌مند شوند.

  آیا وقت آن نرسیده که با رویکردی علمی و مسئولانه، این فاجعه پایان یابد؟ اکنون زمان عمل است، نه بهانه‌تراشی.

 

۰ نظر ۲۹ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۵:۱۲
محمد پور خوش سعادت

صنایع کوچک گیلان قربانی بی‌برنامگی و فرصت‌سوزی: چالش‌های مسیر گیلان ۱۴۳۰

محمد پور خوش سعادت   WWW.Foumani.ir

 

صنایع کوچک و متوسط SMEs در اقصی نقاط جهان، به عنوان نبض تپنده اقتصاد و پیشران اصلی اشتغال‌زایی و توسعه متوازن منطقه‌ای شناخته می‌شوند. استان گیلان نیز، با دارا بودن مزایای رقابتی چشمگیری نظیر دسترسی به پهنه دریای خزر، گنجینه‌های ارزشمند منابع طبیعی و پیشینه غنی در صنایعی همچون نساجی و صنایع غذایی، از این قاعده مستثنی نبوده است. اما، کژتابی‌های مدیریتی و سوءتدبیرهای ساختاری سبب شده‌اند تا این صنایع، به جای ایفای نقش محوری در توسعه اقتصادی استان، خود به کانون چالش‌ها و موانع پیشرفت بدل گردند. فقدان یک استراتژی مدون صنعتی، گسترش دامنه فساد ، توزیع ناعادلانه منابع حیاتی و غفلت نابخشودنی از مزیت‌های نسبی بومی، همگی دست به دست هم داده‌اند تا صنایع کوچک گیلان، از موتور محرکه توسعه به بخشی از بار سنگین بحران اقتصادی استان تبدیل شوند.

تاریخچه صنعتی گیلان: روایتی از اوج و فرود

دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ خورشیدی، دوران اوج صنعتی در استان گیلان بود. "شهر صنعتی رشت"، بنیان‌گذاری شده در سال ۱۳۵۳، نه تنها به عنوان یکی از پنج شهر صنعتی پیشگام و بزرگ ایران شناخته می‌شد، بلکه میزبان شماری از واحدهای صنعتی پیشرو در سطح ملی بود. صنایع نساجی خوشنامی چون ایران پوپلین، صنایع پوشش گیلان، ریسندگی خاور، ایران برک، فومنات و فرش گیلان، همگی نمادهایی از رونق صنعتی این دوره بودند و محصولاتشان در بازارهای داخلی و حتی خارجی، نامی آشنا داشت.

افول تدریجی صنعت  گیلان

با تغییر رویکرد کلان و اعلام گیلان به عنوان قطب کشاورزی در دولت سوم  ، متاسفانه، اولویت از توسعه صنعتی به سمت کشاورزی سوق یافت. این تغییر نگرش، اگرچه با هدف توسعه بخش کشاورزی صورت گرفت، اما به تدریج منجر به کم‌توجهی و رکود بسیاری از واحدهای صنعتی فعال در استان شد. در این دوران، نه تنها سیاست صنعتی منسجمی برای حفظ و توسعه صنایع موجود تدوین نشد، بلکه بسیاری از واحدهای تولیدی به دلیل عدم حمایت و ناتوانی در رقابت، چرخ تولیدشان از حرکت بازایستاد. این در حالی بود که استان همجوار، اردبیل، با اتخاذ رویکردی هوشمندانه و تمرکز بر توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی، توانست مسیر توسعه صنعتی پایدارتر و متوازن‌تری را در پیش بگیرد.

وضعیت کنونی صنایع کوچک در گیلان

امروزه، صنایع کوچک در گیلان به صورت جزیره‌های پراکنده و بدون هیچگونه برنامه‌ریزی راهبردی منسجم توسعه یافته‌اند. واحدهای صنعتی کوچک، اغلب در نقاطی مستقر شده‌اند که نه تنها از نظر جغرافیایی ارتباط منطقی با یکدیگر ندارند، بلکه فاقد توجیه اقتصادی لازم نیز هستند. این پراکندگی نامنظم، منجر به کاهش چشمگیر بهره‌وری، افزایش سرسام‌آور هزینه‌های تولید و دشواری در ایجاد هم‌افزایی بین واحدهای صنعتی شده است.

 درس‌هایی از اردبیل

نگاهی به وضعیت استان همجوار، اردبیل، به خوبی گویای عمق بی‌تدبیری‌ها در گیلان است:

 * تسهیلات بانکی: شاخص تسهیلات به سپرده  LDR  که نشان‌دهنده میزان تسهیلات اعطا شده بانک‌ها نسبت به سپرده‌های جذب شده است، در اردبیل به رقم قابل توجه ۹۸.۱ درصد می‌رسد. این بدان معناست که بانک‌های اردبیل، منابع بیشتری را در قالب تسهیلات در اختیار فعالان اقتصادی قرار می‌دهند. در مقابل، این شاخص در گیلان تنها ۶۴.۷ درصد است که نشان‌دهنده کمبود دسترسی به منابع مالی برای تولیدکنندگان گیلانی است.

 * صادرات صنعتی: در سال گذشته، استان اردبیل موفق به صادرات بیش از ۲۰۰ میلیون دلار کالا شده است. این در حالی است که گیلان، با وجود برخورداری از بنادر فعال و مزیت همجواری با کشورهای حاشیه خزر، سهم بسیار ناچیزتری در صادرات صنعتی دارد. این امر، گواه روشنی بر عدم بهره‌گیری مناسب از ظرفیت‌های تجاری استان است.

چالش‌های اساسی توسعه صنایع کوچک در گیلان

۱. فقدان سکاندار: بی‌برنامگی و نبود راهبرد صنعتی

شاید بتوان گفت، مهم‌ترین چالش پیش روی صنایع کوچک گیلان، فقدان یک نقشه راه صنعتی مدون و جامع است. برخلاف استان‌هایی نظیر اردبیل که با تدوین برنامه‌های مشخص برای توسعه صنایع تبدیلی کشاورزی، مسیر روشنی را برای فعالان اقتصادی ترسیم کرده‌اند، در گیلان هیچ استراتژی بلندمدتی برای توسعه صنعتی، مبتنی بر مزیت‌های رقابتی استان، به چشم نمی‌خورد. این فقدان راهبرد، نه تنها سرمایه‌گذاران را سردرگم کرده، بلکه مانع از تخصیص بهینه منابع و شکل‌گیری خوشه‌های صنعتی پویا شده است.

۲. رانت اقتصادی و تصمیمات جانبدارانه

متاسفانه، در دو دهه اخیر، یک جریان سیاسی-اقتصادی خاص، سایه‌ای سنگین بر فرآیند تصمیم‌گیری‌های صنعتی استان افکنده است. این جریان، با اعمال نفوذ در تخصیص منابع محدود استان به پروژه‌های غیرمولد و عمدتاً وابسته به خود، نه تنها فضای رقابت سالم را از بین برده، بلکه زمینه را برای رشد قارچ‌گونه واحدهای ناکارآمد و وابسته به رانت فراهم کرده است. این امر، فعالان اقتصادی سالم و نوآور را دلسرد و از گردونه رقابت خارج کرده است.

۳.  عملکرد ناموفق منطقه آزاد انزلی

منطقه آزاد تجاری-صنعتی انزلی که با هدف توسعه صادرات غیرنفتی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی ایجاد شد، متاسفانه در عمل به محلی برای واردات بی‌رویه کالاهای مصرفی تبدیل شده است. آمارهای  منتشره فقط سال 1401 نشان می‌دهد که از مجموع ۱.۵ میلیون تن جابه‌جایی کالا در بندر انزلی، تنها ۱۰ درصد آن مربوط به صادرات بوده است. این عملکرد ضعیف، نشان‌دهنده انحراف از اهداف اولیه و عدم بهره‌گیری مناسب از این ظرفیت بالقوه برای توسعه صنایع صادرات‌محور در استان است.

۴. تبعیض ناروا: بی‌عدالتی در تخصیص منابع ملی

با وجود پتانسیل‌های انکارناپذیر گیلان در حوزه‌های مختلف صنعتی، این استان سهم بسیار ناچیزی از منابع سرمایه‌گذاری صنعتی در سطح ملی دریافت می‌کند. در حالی که استان‌هایی مانند اصفهان و یزد به ترتیب بیش از ۲۰ درصد از بودجه صنعتی کشور را به خود اختصاص می‌دهند، سهم گیلان از این منابع حیاتی، تنها حدود ۵ درصد است. این تخصیص ناعادلانه منابع، نه تنها مانع از رشد صنایع موجود شده، بلکه امکان ایجاد صنایع جدید و بهره‌گیری از ظرفیت‌های استان را نیز محدود کرده است.

۵. تغییر کاربری اراضی کشاورزی

یکی دیگر از چالش‌های جدی پیش روی توسعه پایدار در گیلان، پدیده شوم تغییر کاربری اراضی کشاورزی است. سوداگران در دهه گذشته، متاسفانه بیش از ۱۰۰۰۰ هکتار از بهترین اراضی کشاورزی استان تغییر کاربری داده‌اند. این روند نگران‌کننده، نه تنها امنیت غذایی را در معرض تهدید قرار می‌دهد، بلکه با از بین بردن ظرفیت‌های کشاورزی، امکان توسعه صنایع تبدیلی مرتبط با این بخش را نیز محدود می‌کند.

پیامدهای بحران صنعتی در گیلان: زخم‌های عمیق بر پیکره جامعه

۱. پیری زودرس: بحران اجتماعی و جمعیتی

گیلان با داشتن ۲۵ درصد جمعیت بالای ۶۰ سال، به عنوان پیرترین استان ایران شناخته می‌شود. نرخ باروری پایین (۱.۳ فرزند به ازای هر زن) و مهاجرت گسترده جوانان تحصیل‌کرده به سایر استان‌ها به دلیل نبود فرصت‌های شغلی مناسب، آینده جمعیتی استان را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. این روند، نه تنها ساختار جمعیتی استان را نامتوازن کرده، بلکه نیروی کار جوان و فعال را از گیلان خارج کرده است.

۲. سایه شوم بیکاری: فقر و نابرابری اجتماعی

نرخ بیکاری در استان گیلان در حال حاضر حدود ۸.۲ درصد است، اما این رقم برای فارغ‌التحصیلان دانشگاهی تا ۲۵ درصد نیز تخمین زده می‌شود. این وضعیت اسفناک، منجر به کاهش شدید کیفیت زندگی شهروندان، افزایش نابرابری‌های اجتماعی و گسترش دامنه فقر در استان شده است. جوانان تحصیل‌کرده که سرمایه اصلی هر جامعه‌ای محسوب می‌شوند، به دلیل نبود فرصت‌های شغلی مناسب، مجبور به ترک دیار خود شده‌اند.

۳. فرصت‌های سوخته: حسرت توسعه نیافته

گیلان با برخورداری از موقعیت استراتژیک و دسترسی به دریای خزر، می‌توانست به یکی از قطب‌های مهم تجارت و صادرات در منطقه تبدیل شود. بنادر فعال این استان، ظرفیت بالقوه‌ای برای توسعه صنایع صادرات‌محور و ایجاد رونق اقتصادی داشته‌اند. اما، به دلیل بی‌توجهی و عدم برنامه‌ریزی صحیح، این فرصت‌های طلایی به سادگی از دست رفته‌اند و گیلان نتوانسته است از مزیت‌های جغرافیایی خود به نحو مطلوب بهره‌برداری کند.

راهکارها برای گیلان ۱۴۳۰: بارقه‌های امید در افق پیش رو

۱. ترسیم مسیر روشن: تدوین نقشه راه صنعتی

 * توسعه خوشه‌های صنعتی: شناسایی و توسعه خوشه‌های صنعتی مبتنی بر مزیت‌های نسبی استان، نظیر صنایع مرتبط با چای، برنج، آبزی‌پروری و صنایع چوبی، با هدف افزایش رقابت‌پذیری و ایجاد هم‌افزایی بین واحدهای تولیدی.

 * ایجاد زنجیره‌های ارزش منطقه‌ای: برقراری ارتباط مؤثر بین صنایع کوچک و بزرگ و ایجاد زنجیره‌های تولید منطقه‌ای با بهره‌گیری از ظرفیت‌های محلی و کاهش وابستگی به واردات مواد اولیه.

۲.  مبارزه با فساد و ارتقای شفافیت

 * استقرار نظام شایسته‌سالاری: ایجاد یک نظام شفاف و مبتنی بر شایستگی در فرآیند تخصیص منابع و ارائه تسهیلات به واحدهای تولیدی، با هدف جلوگیری از رانت و فساد.

* نظارت دقیق بر منطقه آزاد انزلی: بازنگری در اهداف و عملکرد منطقه آزاد انزلی و تغییر جهت آن به سوی توسعه صادرات غیرنفتی و جذب سرمایه‌گذاری در صنایع تولیدی.

۳. تخصیص عادلانه: اجرای آمایش سرزمینی

 * تخصیص منابع بر اساس ظرفیت‌ها: تخصیص منابع مالی و زیرساختی بر اساس ظرفیت‌های طبیعی، اقتصادی و جمعیتی هر منطقه از استان، با هدف ایجاد توسعه متوازن.

 * جلوگیری از صنایع آب‌بر: ممانعت از احداث صنایع آب‌بر در مناطق کم‌آب کشور و هدایت این صنایع به استان‌های شمالی نظیر گیلان که از منابع آبی غنی برخوردارند.

۴. توانمندسازی تولیدکنندگان: حمایت هدفمند از صنایع کوچک

 * تسهیلات کم‌بهره: ارائه تسهیلات بانکی با نرخ سود پایین و شرایط بازپرداخت مناسب به واحدهای تولیدی کوچک و متوسط، با هدف تامین سرمایه در گردش و توسعه آن‌ها.

 * ایجاد مراکز نوآوری و فن بازارها: تاسیس و حمایت از مراکز نوآوری و فن بازارها برای تسهیل انتقال فناوری، ارتقای سطح دانش فنی و توسعه محصولات جدید در صنایع تبدیلی و سایر بخش‌ها.

۵. پاسداری از میراث سبز: حفظ اراضی کشاورزی

 * قوانین سختگیرانه: تصویب و اجرای قوانین سختگیرانه برای جلوگیری از تغییر کاربری غیرقانونی زمین‌های کشاورزی و برخورد قاطع با متخلفان.

 * حمایت از کشاورزان: ارائه تسهیلات و آموزش‌های لازم به کشاورزان برای افزایش بهره‌وری و توسعه صنایع تبدیلی محصولات کشاورزی در راستای ایجاد ارزش افزوده.

گامی به سوی فردا

صنایع کوچک گیلان، قربانی ضعف‌های ساختاری و بی‌تدبیری‌های مدیریتی شده‌اند، نه فقدان استعداد و ظرفیت. تحقق رویای گیلان ۱۴۳۰، مستلزم یک عزم جدی و همه‌جانبه برای اجرای راهکارهای پیشنهادی است. با تدوین یک نقشه راه صنعتی واقع‌بینانه، مبارزه بی‌امان با فساد، اجرای دقیق آمایش سرزمینی و حمایت هوشمندانه از صنایع کوچک، می‌توان امیدوار بود که گیلان بار دیگر جایگاه شایسته خود را در اقتصاد کشور بازیابد. آینده این استان سرسبز، بیش از هر زمان دیگری، به تصمیمات قاطع و اقدامات هوشمندانه امروز گره خورده است.

۰ نظر ۲۸ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۷:۴۰
محمد پور خوش سعادت

آقایان و خانم ها

علی عباس‌زاده، سعید آقایی ملاسرایی ,سعید سیمیاری همدم , فاطمه قلی‌پور، بهرنگ مودب،علی رمضانی , مهدی صفاتی، حجت سجادی، بابک صیاد، مهدی محوی , سید فرشید فلاح، کامبیز راحمی‌پور، نریمان یوسفی، مرتضی فلاح کرگان، مرتضی یوسف‌پور، زهرا میر اعلمی، حسین استقامتی، امین مغفرتی، مازیار سیدنژاد، ابوعلی گلزاری، عرفان منصوریان، علیرضا فدایی‌پور، محمد مهدی پور، سارنگ حسن‌پور، رضا نادم، حسین نقاشی، سعید آفتابی، علی انجم‌روز، ابراهیم خردکیش، مهدی هدایتی، علی‌اکبر پورعلی، جواد نظری‌مقدم، سجاد ستوده، جواد حسن‌بیگی، علی شفاهی، حمزه کامران‌زاده، حسین عزیزی، سیامک احمدزاده، محمد علی بصیری، احمد گلزار، علیرضا زادبر، سید جلال نورحسینی، علی باستی، عادل علوی، مجتبی نعیمی، علیرضا سحرخیز، حجت نظری، مهدی جعفری، سیدعلی زربافی، علیرضا کنعان‌رو، پیروز فخر محمدیان، سجاد مصلحی، روح‌الله بخشی‌نژاد، ناصر اسماعیل‌پور، مجید عزیزی، جهانبخش جم، آرمان پورقربان، فرشاد شریفی، مرتضی برگستان، معین مهدوی‌نیا، فرزاد پریزاد، عبدالرضا ابراهیمی، مانی زرشکی، صادق زرین، حامد رضایی‌مناف، فرزانه طواف‌زاده، علی کامران‌زاده فومنی، طاهر کرم‌دوست، محمد انام‌پور، محمد فرحی، فریبرز سعیدی‌کیا، ایمان ظلمتی، حامد قلی‌زاده، محمد قنبرزاده، کیان پوررهنما، روح‌الله غفاری، نازنین اسماعیل‌پور، جواد شفیعی‌ثابت، رضا جمشیدی چناری، بابک شکوهی‌راد، مهرداد ورزل‌دوست، طهمورث عموپور، مجید بهستانی، مصطفی انصاری، نسیم طواف‌زاده، محمد حسین ضمیریان، فرشاد نوروزپور، سهیل سجودی، بابک مهدی زاده، سجاد حسینی، میثم عفتی، تقی زاده، روح الله پور اسماعیلی، سیاوش اقاجانی، حسین بهمنش، امین مهر اور، سامان جوزی، حمید رضا راغب، مازیار حسینی، محمد جواد باقری ارومی، هادی ادیب، ابوذر باقر سلیمی، داوود سیابی، سید محمد اسحاقی، قاسم مصفا مجید فاتحی، نسیم خاصی، امیر محمد پور، مهدی نورسته، پیمان قاسم زاده، مهدی خورشند، محمد امین مظلوم، حامد توکلی دارستانی، سعید بابایی، مرتضی عبدالهی، حجت عمویی فومنی، بهاره پورمرادی، مجید استوار، محمد رضا یاوری، ایمان رنجکش، مهدی لطفی چهارده، مهدی علیزاده، مرتضی مسرور نودهی، عباس نعیمی جور شری، حامد نقوی، علی پیک حرفه، امیر حسین ابر شهر، مجتبی یوسفی نژاد , کوثرغریب, ثمانه حسینی نوید, وحید بافکری ,روح الله وحیدی رودپیشی,مجتبی جعفری,امید ساعی, محمد منسومی, سجاد باشی , غلامرضا رضایی باز نشین , 

سلام علیکم

دعوتی برای ساختن آینده‌ای بومی ,  گیلان بی‌نقشه؛ فرصتی در آستانه‌ی تهدید

گیلان، سرزمینی با تنوع زیستی بی‌نظیر، فرهنگ کهن، نخبگان بسیار، موقعیت جغرافیایی ممتاز و منابع طبیعی غنی است. اما با همه‌ی این داشته‌ها، در بسیاری از شاخص‌های توسعه، در جایگاه قابل قبولی قرار ندارد.

مسئله این نیست که گیلان چیزی ندارد؛ مسئله این است که نمی‌داند با آنچه دارد، چه باید بکند ,  و بدتر از آن، کسی هم برایش برنامه‌ای ندارد.

امروز، ما جوانان و نخبگان گیلانی با انتخابی حیاتی روبه‌روییم: تماشاگر توسعه باشیم یا سازنده‌ی آن. این نامه دعوتی‌ست به تصمیم دوم.

۱. وضعیت موجود گیلان: واقعیت‌های تلخ در سایه‌ی فرصت‌های سوخته

الف) تصویر آماری و اقتصادی:

 • نرخ بیکاری، به‌ویژه در میان جوانان تحصیل‌کرده، بالاتر از میانگین کشوری است.

 • اقتصاد استان وابسته به کشاورزی سنتی، خدمات ناپایدار و گردشگری فصلی است.

 • سهم صنعت در تولید ناخالص استان پایین و غیررقابتی است.

 • سرمایه‌گذاری فناورانه و استارتاپی تقریباً نامحسوس است.

 • پدیده مهاجرت نخبگان و فرار مغزها رو به افزایش است.

 • فرسایش روستاها و گسترش حاشیه‌نشینی، بنیان اجتماعی گیلان را تهدید می‌کند.

ب) ناکارآمدی تصمیم‌گیری و برنامه‌ریزی:

 • هیچ سند توسعه‌ی بومی، منسجم و پویایی برای گیلان وجود ندارد.

 • اسناد موجود، اغلب ترجمه ناقصی از برنامه‌های ملی‌اند و با واقعیت‌های گیلان هماهنگ نیستند.

 • تصمیم‌ها بیشتر در تهران گرفته می‌شوند؛ بی‌اطلاع از بافت اجتماعی، محیطی و تاریخی گیلان.

 • نگاه مرکزگرا، گیلان را تنها “محل گردشگری” می‌بیند، نه “منطقه‌ای استراتژیک برای توسعه.

۲. تحلیل نظری: گیلان در تله‌ی توسعه‌نیافتگی

الف) نظریه وابستگی – گونار میردال:

 • توسعه‌نیافتگی گیلان بازتابی از پیرامونی‌بودن استان و تصمیم‌سازی در مرکز (تهران) است.

 • گیلان تابع سیاست‌هایی است که نه از دل آن برمی‌آیند و نه برای آن طراحی شده‌اند.

ب) نظریه نوسازی:

 • گیلان میان سنت و مدرنیته معلق مانده است.

 • فناوری وارد شده، اما بدون تطبیق با فرهنگ بومی، نتیجه آن بی‌هویتی و سردرگمی فرهنگی شده است.

ج) نظریه سرمایه اجتماعی – رابرت پاتنام:

 • ضعف مشارکت مدنی، بی‌اعتمادی عمومی و انزوای نخبگان، سرمایه اجتماعی استان را فرسوده کرده است.

 • پیوند میان دانشگاه، جامعه و نهادهای اجرایی تقریباً گسسته است.

۳. گیلان بی‌نقشه: پرسش بنیادین و جمع‌بندی وضع موجود

سؤال کلیدی: چرا گیلان توسعه نیافته؟

پاسخ ساده اما عمیق است: نه‌تنها ابزار توسعه را نداریم، بلکه حتی زبان مشترکی برای توسعه نداریم.

 • توسعه فرایندی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است، نه صرفاً یک برنامه عمرانی.

 • گیلان هیچ نقشه راه مشخصی ندارد؛ نه از بالا طراحی شده و نه از پایین جوشیده است.

 • فقدان نهاد هدایت‌گر، نبود گفتگوهای جمعی و انفعال مدیریتی، استان را به بن‌بست کشانده‌اند.

۴. راه‌حل‌ها و فراخوان: توسعه را از خودمان آغاز کنیم

اگر بپذیریم که گیلان هیچ نقشه روشنی ندارد و اگر باور کنیم که آینده این سرزمین در دست ماست، باید همین امروز نخستین قدم‌ها را برداریم. این گام‌ها می‌توانند چنین باشند:

۱) تشکیل «اتاق فکر توسعه گیلان»

 • نهادی مستقل، بومی و مشارکتی؛ متصل به دانشگاه، جامعه مدنی، رسانه و مردم.

 • رصد و طراحی مشکلات و ظرفیت‌ها، ارائه چشم‌انداز توسعه، نظارت فکری بر طرح‌ها.

۲) تدوین «نقشه راه توسعه گیلان»

 • برآمده از واقعیت‌های محلی؛ با مشارکت همه اقشار (جوانان، زنان، کشاورزان، دانشگاهیان).

 • جایگزین برنامه‌های مرکزگرا؛ با پیوست‌های زیست‌محیطی، فرهنگی و اجتماعی.

۳) بازتعریف نقش دانشگاه‌ها

 • تبدیل دانشگاه‌ها از مراکز آموزشی به مراکز تولید فکر توسعه.

 • ارتباط با صنعت، سیاست‌پژوهی، برگزاری نشست‌های مسئله‌محور.

۴) ایجاد رسانه توسعه‌محور مستقل

 • رسانه‌ای فراتر از خبر، برای آموزش، تحلیل و تولید گفتمان توسعه.

 • پیونددهنده نخبگان، مردم و فعالان اجتماعی.

۵) تربیت نسل جدید کنشگران توسعه

 • آموزش زبان توسعه، مهارت تصمیم‌سازی و تربیت مدیران آینده از میان جوانان.

 • آغاز فرآیند از مدارس، انجمن‌ها و دانشگاه‌ها.

۶) یادگیری از استان‌های موفق

 • تبادل تجربه با استان‌هایی مثل یزد، اصفهان، خراسان رضوی.

 • استفاده از الگوهای موفق نهادسازی، سیاست‌گذاری و مشارکت‌محور.

در پایان ؛

 گیلان، اگر ما برایش نقشه نکشیم

تا وقتی ما برای گیلان نقشه نکشیم، دیگران فقط برای استراحت، ویلاسازی و گذران تعطیلات به آن نگاه خواهند کرد.

تا وقتی ما سکوت کنیم، تهران تصمیم خواهد گرفت.

تا وقتی جوانان ساکت بمانند، گیلان همچنان در حاشیه خواهد ماند.

نسل ما اگر بخواهد، می‌تواند نه‌فقط یک استان، که الگویی از توسعه‌ی بومی، مشارکتی و پایدار بسازد.

از گیلان، برای گیلان

ارادتمند محمد پور خوش سعادت   بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۴

۱ نظر ۲۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۹:۵۹
محمد پور خوش سعادت

منطقه آزاد یا منطقه آزار؟
حیاط خلوت دولت‌ها به نام توسعه، به کام رانت خواران 

محمد پورخوش‌سعادت

دو دهه پیش، منطقه آزاد انزلی با وعده توسعه، اشتغال‌زایی و رونق اقتصادی آغاز به کار کرد؛ وعده‌ای که امروز، در نگاه بسیاری از شهروندان بندر انزلی، به کابوسی بدل شده است. منطقه‌ای که باید موتور محرک اقتصاد شمال کشور می‌بود، امروز به ساختاری مبهم، ناکارآمد و گاه آزاردهنده برای مردم محلی تبدیل شده است.

قاچاق به جای تولید؛ اقتصاد محلی در حاشیه

قرار بود منطقه آزاد، بستر تولید و صادرات باشد. اما در عمل، انزلی به یکی از مسیرهای اصلی ورود کالای قاچاق به کشور بدل شده است. طبق گزارش مشترک کمیسیون اصل ۹۰ و دیوان محاسبات، در برخی موارد، حجم قاچاق از مناطق آزاد تا ۱۵۰ برابر میزان سرمایه‌گذاری واقعی بوده است. تنها در سال ۱۴۰۲، ارزش کالاهای قاچاق ورودی از این مناطق به ۳۵ هزار میلیارد تومان رسیده است. بخشی از این رقم سهم منطقه آزاد انزلی است؛ سرمایه‌ای که می‌توانست چرخ اقتصاد محلی را به حرکت درآورد، اما به جیب دلالان و قاچاقچیان رفته است.

سهم ناچیز مردم انزلی؛ جهش قیمت، افت کیفیت زندگی

افزایش قیمت مسکن و اجاره، رقابت نابرابر کسب‌وکارهای محلی با سرمایه‌داران بزرگ، و تمرکز خدمات بر اقلیت خاص، ترافیک ، قطع مکرر برق ، باعث شده مردم بومی از منافع منطقه آزاد بی‌بهره بمانند. در گفت‌وگوهایی که در دوره فرمانداری با کسبه بازار داشتم، بارها شنیدم: «منطقه آزاد نه‌تنها کمکی به ما نکرد، بلکه با گرانی و رقابت ناعادلانه، کسب‌وکارمان را به مرز تعطیلی رسانده است.»

برچسب «برخوردار»؛ محرومیت در لباس توسعه

حضور منطقه آزاد، انزلی را در نگاه برنامه‌ریزان «شهر برخوردار» جلوه داده؛ اما در عمل، این برچسب موجب کاهش تخصیص بودجه و منابع دولتی به شهر شده است. نه زیرساخت‌ها بهبود یافته‌اند، نه حمایت هدفمندی از مردم صورت گرفته. بندر انزلی امروز در تنگنای میان دو واژه گرفتار است: «برخوردار» در آمار، «محروم» در واقعیت.

انزلی می‌توانست ارس باشد

منطقه آزاد ارس در جلفا، نمونه‌ای موفق از مدیریت هدفمند مناطق آزاد است. از سال ۱۳۸۴، با تمرکز بر صنایع پاک، کشاورزی، گردشگری و جذب سرمایه‌گذاری خارجی، بیش از ۶۰۰۰ شغل برای مردم محلی ایجاد کرده و در سال گذشته ۲۰۰ میلیون دلار سرمایه‌گذاری خارجی جذب کرده است. مقایسه این عملکرد با منطقه آزاد انزلی، تضادی آشکار را به تصویر می‌کشد: توسعه ممکن است، اگر اراده باشد.

پرداختی‌های نجومی؛ فاصله‌ای تلخ میان مدیر و مردم

گزارش دیوان محاسبات کشور در سال ۱۴۰۲ نشان می‌دهد که میانگین حقوق برخی مدیران ارشد در منطقه آزاد انزلی تا پنج برابر میانگین درآمد خانوارهای بومی است. این در حالی است که نرخ بیکاری در بندر انزلی به ۱۲.۵ درصد رسیده و بسیاری از خانواده‌ها با مشکلات معیشتی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. شکاف فزاینده میان مدیران برخوردار و مردمی که تنها شاهد افزایش هزینه‌ها هستند

راهکارهایی برای بازگرداندن امید به مردم

    1.    شفاف‌سازی مالی: انتشار عمومی حقوق مدیران، هزینه‌های سفر و پذیرایی، و گزارش‌های مالی سالانه.
    2.    پاسخگویی به مردم: برگزاری نشست‌های پرسش و پاسخ با شهروندان انزلی برای ارائه توضیحات شفاف درباره برنامه‌های توسعه.
    3.    حمایت از کسب‌وکارهای محلی: ایجاد بازارچه‌های دائمی، اعطای وام‌های کم‌بهره، و ارائه آموزش‌های تخصصی.
    4.    اصلاح نظام پرداخت مدیران: تعدیل حقوق‌ها متناسب با عملکرد و واقعیت‌های اقتصادی منطقه.
    5.    سهم‌برداری شهر از درآمد منطقه: تخصیص بخشی از درآمد منطقه آزاد به پروژه‌هایی چون بازسازی خیابان‌ها، لایروبی تالاب و بهسازی شنبه بازار روگا ، بهبود سیستم فاضلاب و برق شهری و رستایی انزلی 
    6.    اصلاح ساختار مناطق آزاد: مقابله با تبدیل این مناطق به حیاط خلوت سیاسی و مالی.

نتیجه‌گیری: انزلی، شایسته بهتر است

منطقه آزاد انزلی باید به مردم انزلی بازگردد. شهری با موقعیت بندری ممتاز، ظرفیت گردشگری بی‌نظیر و پیشینه تاریخی پرافتخار، سزاوار نقشی بزرگ‌تر از آن چیزی است که امروز در ساختار منطقه آزاد برایش تعریف شده. توسعه پایدار، با شفافیت، عدالت و مشارکت مردم ممکن است؛ و انزلی می‌تواند، اگر بخواهد، ستاره واقعی شمال ایران باشد.

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۱:۰۵
محمد پور خوش سعادت

 

محمد پور خوش سعادت    

مقدمه: گیلان در آینه آلاشتات 

استان گیلان با برخورداری از جنگل‌های هیرکانی، تالاب انزلیو سواحل دریای خزر، از نظر پتانسیل‌های طبیعی، قابل مقایسه با منطقه آلاشتات در اتریشاست. آلاشتات که زمانی با چالش‌های مشابه مدیریت پسماند، آلودگی آب و تخریب جنگل‌ها) روبه‌رو بود، امروز به الگویی بین‌المللی در توسعه پایدارتبدیل شده است. این مقاله با الهام از تجربیات آلاشتات، راهکارهای عملی برای گذار گیلان به سمت آینده‌ای سبز ارائه می‌دهد

 

الف _ بحران پسماند: از سراوان تا چشم‌انداز «صفر دفنی» به سبک اتریش

۱. وضعیت کنونی گیلان – سراوان در آستانه بحران محیط‌زیستی

                •             حجم زباله: بیش از ۱۲۰۰ تن در روز زباله وارد محل دفن سراوان می‌شود.

                •             خطر زیست‌محیطی: نشت شیرابه‌های سمی، آلودگی آب‌های زیرزمینی و آسیب به اکوسیستم.

                •             فقدان زیرساخت:

                •             تفکیک زباله از مبدأ انجام نمی‌شود.

                •             زیرساخت بازیافت و پردازش مکانیزه وجود ندارد.

                •             بار سنگین مدیریت پسماند بر دوش شهرداری‌ها و طبیعت.

۲. الگوی موفق: آلاشتات، اتریش (از دفن تا صفر دفنی)

اجرای سیاست Zero Waste از اوایل دهه ۲۰۰۰ با ویژگی‌های کلیدی:

                •             تفکیک اجباری زباله در ۵ سطح:

                •             کاغذ

                •             پلاستیک

                •             شیشه

                •             مواد آلی (کمپوست‌پذیر)

                •             ضایعات الکترونیکی

                •             سیاست‌های قاطع:

                •             جریمه‌های سنگین (تا ۱۰۰۰ یورو برای تخلفات مکرر)

                •             آموزش همگانی در مدارس و رسانه‌ها

                •             فناوری پیشرفته WTE (Waste to Energy):

                •             نیروگاه‌های مدرن با راندمان تا ۹۵٪

                •             تولید برق و گرما از زباله‌های غیربازیافتی

                •             مشارکت بخش خصوصی: همکاری با شرکت‌هایی مانند Saubermacher

۳. نقشه راه پیشنهادی برای گیلان

الف. تعطیلی تدریجی سراوان

                •             توقف تدریجی دفن زباله

                •             احداث مجتمع‌های مدرن پردازش پسماند در شرق و غرب استان

                •             احیای زیست‌محیطی سراوان (پوشش گیاهی، تصفیه شیرابه)

ب. اجرای تفکیک زباله از مبدأ

                •             آغاز طرح پایلوت در شهرهای رشت و انزلی

                •             مشوق مالی: کاهش عوارض شهرداری برای خانوارهای فعال

                •             آموزش خانه‌به‌خانه و ایجاد فرهنگ‌سازی از مدارس

ج. تبدیل زباله به انرژی

                •             احداث واحدهای بیوگاز کوچک و بزرگ

                •             امکان احداث نیروگاه WTE با مشارکت سرمایه‌گذاران خارجی

                •             الگوگیری از تجربه Saubermacher در اتریش

د. بستر دیجیتال و نظارتی

                •             توسعه سامانه ردیابی پسماند (کد QR برای هر خانوار)

                •             سیستم‌های مدیریت هوشمند جمع‌آوری و تفکیک

                •             شفاف‌سازی داده‌ها برای نظارت مردمی و رسانه‌ای

۴. مزایای اجرایی این طرح

محور       دستاورد

زیست‌محیطی          توقف آلودگی خاک و آب؛ احیای منابع طبیعی

اقتصادی  اشتغال در صنایع بازیافت؛ صرفه‌جویی در دفن

اجتماعی  مشارکت شهروندان و ارتقای فرهنگ زیست‌پایدار

فناورانه    ورود نوآوری و cleantech به مدیریت شهری

 

با الگوبرداری از تجربه موفق اتریش، استان گیلان می‌تواند با تغییر نگرش، نوسازی زیرساخت و جلب مشارکت عمومی و خصوصی، از بحران زباله عبور کرده و به عنوان اولین استان با سیستم «صفر دفنی» در ایران مطرح شود.. 

 

آلودگی آب در گیلان و الگوی مدیریت یکپارچه دانوب: چالش‌ها و راهکارها

 

استان گیلان با منابع آبی غنی و اکوسیستم‌های حساس، با بحران فزاینده آلودگی آب ناشی از دفع غیر اصولی فاضلاب روبروست. بررسی وضعیت موجود و بهره‌گیری از تجربیات موفق بین‌المللی مانند حوضه آبریز دانوب می‌تواند مسیر اصلاح را روشن‌تر کند.

 

۱. وضعیت کنونی فاضلاب در گیلان

                •             نارسایی فنی و زیربنایی:

                •             حدود ۶۰٪ فاضلاب شهری بدون تصفیه به رودخانه‌ها ریخته می‌شود.

                •             ۸۰٪ از روستاها فاقد هرگونه سیستم جمع‌آوری و تصفیه فاضلاب‌اند.

                •             پیشرفت ناپایدار:

اگرچه پروژه‌هایی در شهرهایی چون رشت، انزلی و منجیل اجرا شده‌اند، اما پوشش جمعیتی در بسیاری مناطق همچنان پایین است.

                •             شکاف منطقه‌ای در توسعه:

سرمایه‌گذاری‌ها متمرکز بر شهرهای بزرگ بوده و مناطق کوچک‌تری چون فومن، رودسر و صومعه‌سرا از پروژه‌های اجرایی بازمانده‌اند.

                •             مدیریت ناکارآمد:

پروژه‌هایی با پیشرفت فیزیکی بالا (مثلاً فخب یا مسکن مهر رشت) سال‌هاست بدون بهره‌برداری مانده‌اند.

                •             نبود عدالت زیست‌محیطی:

آلودگی بیشتر به ساکنان مناطق پایین‌دست می‌رسد، در حالی که در فرآیند تصمیم‌گیری سهمی ندارند.

                •             فقدان شفافیت و پاسخگویی:

اطلاعات مربوط به کیفیت پساب و عملکرد تأسیسات به‌ندرت منتشر می‌شود و مشارکت عمومی در پایش محیط زیست ضعیف است.

                •             وابستگی به بودجه‌های دولتی:

پروژه‌ها تقریباً به‌طور کامل متکی به منابع دولتی‌اند و از مدل‌های جذب سرمایه بخش خصوصی بی‌بهره مانده‌اند.

 

۲. تجربه موفق حوضه آبریز دانوب (اتریش و آلمان)

                •             تشکیل اتحادیه‌های بین‌استانی برای مدیریت هماهنگ رودخانه‌ها.

                •             استفاده از تصفیه‌خانه‌های زیستی BioMembrane با هزینه عملیاتی پایین‌تر (۳۰٪ کمتر از روش‌های متداول).

                •             بهره‌گیری از پایش لحظه‌ای کیفیت آب با حسگرهای IoT جهت واکنش سریع به آلودگی‌ها.

 

۳. راهکارهای پیشنهادی برای گیلان

                •             احداث تصفیه‌خانه‌های زیستی در شهرهای ساحلی (مانند انزلی، آستارا) با همکاری فناورانه از اروپا (مثلاً اتریش).

                •             تشکیل کمیته مشترک میان استان‌های حوضه دریای خزر (گیلان، مازندران، اردبیل و زنجان) برای مدیریت یکپارچه رودخانه‌ها و پساب‌ها.

                •             توسعه پایش آنلاین کیفیت آب با بهره‌گیری از حسگرهای بومی و فناوری IoT.

                •             ایجاد مدل‌های تأمین مالی ترکیبی (BOT، مشارکت عمومی-خصوصی) برای کاهش وابستگی به دولت.

                •             افزایش شفافیت و مطالبه‌گری اجتماعی از طریق انتشار عمومی داده‌ها و مشارکت نهادهای مدنی در ارزیابی پروژه‌ها.

 

بدون تحول در شیوه‌های مدیریتی، مالی و فناورانه، مشکل آلودگی آب در گیلان حل نخواهد شد. الگوبرداری هوشمندانه از مدل دانوب، هم‌افزایی منطقه‌ای، و تقویت مشارکت محلی می‌تواند راه برون‌رفت از بحران کنونی باشد.

 

تخریب جنگل‌ها به یکی از چالش‌های جدی زیست‌محیطی در ایران تبدیل شده است؛ به‌ویژه در استان گیلان که بخشی از جنگل‌های باستانی هیرکانی را در خود جای داده است. در حال حاضر، سالانه حدود ۵۰۰ هکتار از اراضی جنگلی و کشاورزی این استان تغییر کاربری می‌یابد. این تغییر کاربری اغلب به‌منظور ساخت‌وسازهای غیرمجاز، ویلاسازی یا طرح‌های عمرانی صورت می‌گیرد و معمولاً بدون ملاحظات زیست‌محیطی انجام می‌شود. علاوه بر آن، ساخت‌وسازهای گسترده در حریم رودخانه‌ها سبب از بین رفتن پوشش گیاهی، فرسایش خاک و افزایش خطر سیلاب شده است.

 

علت اصلی این وضعیت را می‌توان در خلأ قانونی، ضعف نظارتی، و نبود مشوق‌های اقتصادی برای حفاظت از منابع طبیعی جست‌وجو کرد. در بسیاری از موارد، مردم محلی به‌دلیل مشکلات معیشتی به تغییر کاربری زمین یا بهره‌برداری ناپایدار از جنگل‌ها روی می‌آورند، بدون آن‌که جایگزینی پایدار و منطقی برای امرار معاش در اختیار داشته باشند.

 

در نقطه مقابل، کشورهایی مانند اتریش و سوئیس توانسته‌اند با اتخاذ رویکردی ترکیبی و هوشمندانه، از تخریب جنگل‌های کوهستانی آلپ جلوگیری کنند. در این کشورها، قطع درختان در مناطق حساس کاملاً ممنوع است و قوانین سختگیرانه‌ای برای محافظت از منابع طبیعی وجود دارد. نظارت دقیق بر این قوانین نه‌تنها توسط نهادهای دولتی انجام می‌شود، بلکه ابزارهای پیشرفته‌ای مانند پهپادهای نظارتی، سنسورهای محیطی و تصاویر ماهواره‌ای نیز به کار گرفته می‌شود تا کوچک‌ترین تخلف نیز شناسایی شود.

 

اما مهم‌تر از جنبه‌های نظارتی، نگاه اقتصادی این کشورها به حفاظت از طبیعت است. آن‌ها از سیستم «پرداخت به‌ازای خدمات زیست‌محیطی» (PES) استفاده می‌کنند؛ به این معنا که دولت به کشاورزان و روستاییان یارانه‌هایی پرداخت می‌کند تا در حفظ و نگهداری جنگل‌ها مشارکت کنند، به جای آن‌که برای کسب درآمد به تخریب منابع طبیعی روی آورند. این سیاست توانسته میان معیشت مردم و حفاظت از محیط زیست توازن برقرار کند.

 

برای گیلان نیز می‌توان بر همین اساس، راهکارهایی عملی تدوین کرد. نخستین گام، تصویب قانونی مشخص و اجرایی تحت عنوان «منع تغییر کاربری اراضی جنگلی» است که همراه با جریمه‌های بازدارنده بتواند مانع روند فعلی شود. دوم، طراحی یک نظام جبران خدمات محیط‌زیستی برای حمایت مالی از روستاییانی است که در پروژه‌های احیای جنگل مشارکت می‌کنند. سوم، توسعه زیرساخت‌های فناوری برای پایش مستمر وضعیت جنگل‌ها و شناسایی تخلفات، نظیر استفاده از پهپادها و سامانه‌های اطلاعات جغرافیایی (GIS).

 

در نهایت، تجربه کشورهای موفق نشان می‌دهد که حفاظت از جنگل‌ها نه‌تنها نیازمند قانون است، بلکه مستلزم انگیزه‌سازی اقتصادی، به‌کارگیری فناوری و جلب مشارکت جوامع محلی است. اگر این اصول در گیلان به‌درستی اجرا شود، می‌توان امیدوار بود که جنگل‌های هیرکانی همچنان سبز باقی بمانند و به‌عنوان میراث طبیعی ارزشمند برای نسل‌های آینده حفظ شوند.

 

 ۴. راهبرد کلان: حکمرانی سبز به سبک اروپایی

مدل آلاشتات نشان می‌دهد که حل بحران‌های زیست‌محیطی نیازمند:

۱. قوانین شفاف و اجرای بی‌گذشت(مانند سیستم جریمه‌های پیشرونده در اتریش)

۲. فناوری‌های کم‌هزینه و کارآمد(تصفیه زیستی، سامانه‌های پایش هوشمند)

۳. مشارکت مردمی و مشوق‌های اقتصادی(کاهش مالیات برای شهروندان سبز)

 

 نتیجه‌گیری: گیلان ۱۴۳۰؛ آیا می‌تواند به آلاشتات ایران تبدیل شود؟

گیلان با بهره‌گیری از تجربیات آلاشتاتمی‌تواند

 بحران پسماندرا با سیستم صفر دفنیمدیریت کند

 کیفیت آبرا با تصفیه‌خانه‌های زیستیبهبود بخشد

 جنگل‌های هیرکانیرا با قوانین حفاظتی سختگیرانهاحیا نماید

شرط موفقیت:عزم جدی مسئولان و همراهی مردم

آینده گیلان در گرو اقدام امروزاست!

۰ نظر ۲۶ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۱:۰۴
محمد پور خوش سعادت

تالاب انزلی صاحب ندارد 

 

محمد پور خوش سعادت 

تالاب انزلی یکی از اکوسیستم‌های آبی با اهمیت جهانی است که در طول سال‌ها با مشکلات مدیریتی، زیست‌محیطی و اقتصادی فراوانی روبه‌رو بوده است. این تالاب که در کنوانسیون رامسر به ثبت رسیده و زیستگاه گونه‌های مختلف گیاهی و جانوری است، به دلیل سوءمدیریت، درگیری دستگاه‌های مختلف و نداشتن یک نقشه راه جامع و هماهنگ، دچار بحران شده و اکنون به وضوح صاحب ندارد.

دستگاه‌های متولی تالاب انزلی و شرح وظایف آنها 

چندین دستگاه دولتی مسئولیت مدیریت و حفاظت از تالاب انزلی را بر عهده دارند. اما متأسفانه، عدم هماهنگی و نبود یک نهاد مجری و ناظر واحد موجب شده است که این دستگاه‌ها نتوانند به‌طور مؤثر و هم‌زمان اقدامات لازم را برای احیای تالاب انجام دهند. در اینجا به شرح وظایف هر دستگاه در خصوص تالاب انزلی پرداخته می‌شود:

سازمان حفاظت محیط زیست 

سازمان حفاظت محیط زیست وظیفه نظارت بر وضعیت زیست‌محیطی تالاب‌ها و اجرای پروژه‌های احیا را بر عهده دارد. این سازمان باید به‌طور مستمر به پایش اکوسیستم تالاب، وضعیت گونه‌های گیاهی و جانوری، و وضعیت آلودگی آب پرداخته و اقدامات لازم را برای حفاظت از تالاب انجام دهد. وظایف این سازمان شامل مدیریت آلودگی‌ها، کنترل گونه‌های مهاجم و نظارت بر وضعیت اکوسیستم تالاب است

 وزارت نیرو 

وزارت نیرو مسئول مدیریت منابع آبی کشور است و نقش آن در تأمین منابع آب تالاب‌ها و جلوگیری از خشکسالی‌های ناشی از کاهش آب‌های سطحی بسیار مهم است. این وزارتخانه باید منابع آبی مورد نیاز برای تالاب‌ها را تأمین کرده و پروژه‌های مربوط به آب‌شماری و کنترل سیلاب‌ها را به‌طور مؤثر انجام دهد. کاهش سطح آب دریای خزر و کمبود منابع آبی از مشکلات عمده‌ای است که وزارت نیرو باید در مدیریت آن‌ها نقش داشته باشد

یکی از مشکلات اساسی تالاب انزلی، ورود حجم زیادی از فاضلاب‌های شهری، صنعتی و کشاورزی از طریق رودخانه‌های زرجوب و گوهررود به این تالاب است. وزارت نیرو و سازمان آب و فاضلاب مسئولیت نظارت و مدیریت تصفیه فاضلاب‌های شهری را بر عهده دارد. طبق قانون آب و فاضلاب کشور، این سازمان موظف به ایجاد سیستم‌های تصفیه فاضلاب است. با این حال، به‌دلیل ضعف در ایجاد و توسعه سیستم‌های تصفیه مؤثر، حجم زیادی از فاضلاب‌ها به‌طور مستقیم وارد تالاب می‌شود. این آلودگی‌ها باعث تشدید فرایند اتروفیکاسیون و نابودی تدریجی اکوسیستم تالاب می‌شوند

 وزارت جهاد کشاورزی 

وزارت جهاد کشاورزی مسئول مدیریت کشاورزی و جلوگیری از اثرات منفی آن بر تالاب‌ها است. این وزارتخانه باید برنامه‌های مناسب برای کنترل فرسایش خاک، جلوگیری از رسوب‌گذاری و مدیریت منابع طبیعی در اطراف تالاب را پیاده‌سازی کند. همچنین نقش این وزارتخانه در حفاظت از منابع آب‌های زیرزمینی و حفظ تنوع زیستی تالاب نیز اهمیت دارد

 وزارت کشور و شهرداری‌ها 

این وزارتخانه مسئول اجرای پروژه‌های زیربنایی در اطراف تالاب‌ها است. وزارت کشور باید به‌ویژه در مدیریت فاضلاب شهری و صنعتی، ایجاد تصفیه‌خانه‌ها و جلوگیری از ورود آلاینده‌ها به تالاب‌ها نقش مؤثری ایفا کند. شهرداری‌ها نیز باید در این زمینه‌ها همکاری‌های لازم را انجام دهند و نظارت‌های زیست‌محیطی را تقویت کنند

 سازمان بنادر و دریانوردی 

سازمان بنادر و دریانوردی مسئول ساخت و نگهداری بنادر و اسکله‌ها در کشور است. در خصوص تالاب انزلی، فعالیت‌های این سازمان در تخریب اسکله T  در ورودی حوضچه قدس  که مانع از ورود آب دریای به تالاب شده‌است نقش مهمی ایفا می‌کند. اسکله T باعث کاهش تبادل آبی میان تالاب و دریا شده و شرایط اکولوژیکی تالاب را مختل می‌کند. سازمان بنادر باید برنامه‌ریزی‌های دقیقی برای اصلاح یا حذف این ساختارها و جلوگیری از تخریب بیشتر تالاب اقدام اصلاحی را به عمل آورد

 وزارت راه و شهرسازی 

یکی دیگر از دستگاه‌های مهم در مدیریت تالاب، وزارت راه و شهرسازی است. این وزارتخانه به‌ویژه در پروژه‌های ساخت پل‌های کنارگذر انزلی نقش دارد. عدم تکمیل پروژه‌های پل‌های کنارگذر و استفاده از پل‌های موقت در داخل تالاب که قرار بود موقت باشند ولی بعد سالیان دراز هنوز در حال استفاده شدن هستند و  باعث مسدود شدن مسیرهای آبی و ایجاد رسوب‌گذاری‌های اضافی می‌شود. وزارت راه باید نسبت به تکمیل پروژه‌های زیرساختی به‌ویژه پل‌ها و جاده‌ها، بدون آسیب رساندن به اکوسیستم تالاب، اقدام کند

 درگیری بین دستگاه‌ها و نبود نقشه راه هماهنگ 

چالش اصلی در مدیریت تالاب انزلی نبود هماهنگی میان این دستگاه‌ها است. هر یک از این نهادها مسئولیت‌های خاص خود را دارند، اما در عمل هیچ‌کدام به‌طور کامل و همزمان در راستای احیای تالاب اقدام نمی‌کنند. به‌عنوان مثال، سازمان حفاظت محیط زیست ممکن است پروژه‌های مربوط به حفاظت از گونه‌های زیستی و کنترل آلودگی‌ها را پیش ببرد، در حالی که وزارت جهاد کشاورزی در حال اجرای پروژه‌های مربوط به آبخیزداری است، اما هیچ‌کدام از این پروژه‌ها بدون همکاری نزدیک و هماهنگی میان دستگاه‌ها نمی‌توانند اثرات مثبت و پایداری به همراه داشته باشند

در بسیاری از موارد، هر دستگاه سیاست‌ها و برنامه‌های خود را به‌طور جداگانه پیاده‌سازی می‌کند و هیچ نهاد واحدی برای مدیریت و نظارت بر این فعالیت‌ها وجود ندارد. این ناهماهنگی‌ها باعث می‌شود که پروژه‌ها دچار تداخل یا نقص‌های جدی شوند و در نهایت تأثیرات منفی بر وضعیت تالاب بگذارند.

همچنین، این دستگاه‌ها از نبود یک نقشه راه جامع و کامل رنج می‌برند که بتواند اولویت‌ها و راهکارهای مشخص برای احیای تالاب را به‌طور یکپارچه و هماهنگ تعریف کند. 

 تخصیص بودجه و مشکلات مالی 

در حالی که برخی دستگاه‌ها برای اجرای پروژه‌های مختلف در زمینه تالاب‌ها بودجه‌های قابل توجهی دریافت می‌کنند، اما تخصیص نادرست یا تأخیر در تخصیص این منابع، روند احیای تالاب‌ها را با مشکلات جدی روبه‌رو کرده است. طبق بودجه سال ۱۴۰۳، سازمان حفاظت محیط زیست بودجه‌ای معادل ۲۴۰ میلیارد تومان برای پروژه‌های مرتبط با تالاب‌ها اختصاص داده است، در حالی که وزارت نیرو حدود ۴۵۰ میلیارد تومان برای تأمین منابع آبی و کنترل سیلاب‌ها تخصیص داده است. همچنین وزارت جهاد کشاورزی ۱۰۰ میلیارد تومان به پروژه‌های آبخیزداری و جلوگیری از فرسایش خاک اختصاص داده است. این اعتبارها باید به‌طور مؤثر و به‌موقع هزینه شوند، اما به دلیل مشکلات اجرایی و عدم نظارت، در بسیاری از موارد نتایج لازم حاصل نمی‌شود. 

  وضعیت کنونی تالاب 

- سطح آب تالاب در مقایسه با دهه‌های گذشته کاهش چشمگیری داشته است (به عنوان مثال، کاهش ۴۰ درصدی از سال ۱۳۷۰ تاکنون). 

- سالانه حدود ۱ میلیون مترمکعب رسوب وارد تالاب می‌شود (منبع: سازمان محیط زیست). 

- جمعیت پرندگان مهاجر در ۱۰ سال اخیر حدود ۳۰ درصد کاهش یافته است. 

آلودگی‌ها 

- روزانه هزاران مترمکعب فاضلاب شهری و صنعتی بدون تصفیه وارد تالاب می‌شود. 

- صید ماهی در دهه اخیر حدود ۵۰ درصد کاهش یافته است که نشان‌دهنده تأثیر مستقیم آلودگی بر اقتصاد محلی است. 

 مقایسه با تالاب‌های موفق جهانی 

مدیریت تالاب‌های موفق در جهان مانند تالاب اورلاند در نروژ یا تالاب اورگلیدز در آمریکا نشان می‌دهد که وجود یک نهاد متولی واحد، قوانین محکم و مشارکت جامعه محلی می‌تواند به احیای تالاب‌ها کمک کند. برای مثال، در تالاب اورگلیدز، یک برنامه جامع با همکاری دولت فدرال، ایالت فلوریدا و سازمان‌های مردمی اجرا شده که منجر به کاهش آلودگی و احیای اکوسیستم شده است. 

 نقش مردم و جوامع محلی و سازمان‌های مردمی در احیای تالاب

فعالیت‌های مجموعه های غیردولتی مانند اتحادیه قایقرانان بندر انزلی  در پاکسازی، و فشار و مطالبه گری از دستگاه‌های مسئول بسیار مؤثر بوده است. همچنین، مشارکت جوامع محلی در طرح‌های کشاورزی پایدار می‌تواند به کاهش آلودگی و حفظ تالاب کمک کند. 

راهکارهای عملی

- فعال سازی "ستاد احیای تالاب انزلی" زیر نظر معاون اول رئیس‌جمهور و با انتخاب یک فرد به عنوان مدیر اجرایی به عنون پاسخگو  ، مشابه طرح احیای دریاچه ارومیه. 

- تصویب قانون خاص تالاب انزلی در مجلس برای تعیین نهاد متولی، جریمه آلوده‌کنندگان و اختصاص بودجه ثابت برای امورات تالاب همچون لایروبی و پاک سازی و ... 

- استفاده از فناوری‌های نوین مانند پایش ماهواره‌ای و ایجاد نیزارهای مصنوعی برای کاهش رسوب. 

- تخریب اسکله T  و احیای رسوب گیر های ورودی های تالاب 

- لایروبی چند پهنه  خشک شده تالاب  و مسیرهای رودخانه های اصلی بصورت مداوم

 نتیجه‌گیری

تالاب انزلی به‌عنوان یک اکوسیستم با ارزش جهانی، نیازمند مدیریتی هماهنگ، یکپارچه و با دیدگاه بلندمدت است. دستگاه‌های مختلف مسئول در این حوزه باید از هماهنگی کامل برخوردار بوده و در راستای اهداف مشترک برای احیای تالاب عمل کنند. در حال حاضر، نبود نقشه راه جامع و متولی واحد، درگیری‌های داخلی بین دستگاه‌ها، تخصیص نادرست و عدم نظارت بر منابع مالی، باعث شده که تالاب انزلی «صاحب ندارد». برای احیای این تالاب، باید تمامی دستگاه‌ها به‌طور هماهنگ و با تخصیص به‌موقع و صحیح منابع مالی، پروژه‌های احیا را پیش ببرند و مسئولیت‌های خود را به‌طور مؤثر انجام دهند. 

هشدار: اگر ظرف ۵ سال آینده اقدامی جدی صورت نگیرد، تالاب انزلی ممکن است به نقطه بی‌بازگشت برسد و به یک باتلاق آلوده تبدیل شود. بنابراین، اقدام فوری و هماهنگ بین تمام نهادهای مسئول و مشارکت جامعه محلی ضروری است

 

لینک در سایت 8 دی 

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۰۴ ، ۱۳:۲۹
محمد پور خوش سعادت

شمال ما: اگر امروز کاری نکنیم، فردا در کتاب‌های تاریخ از ما با عنوان «نسلی که سرمایه‌های ملی‌ را نابود کرد» یاد خواهد شد.

 

* تالاب انزلی یکی از منحصر به‌ فردترین اکوسیستم‌های کشور است که نقشی بی‌بدیل در زیست‌بوم، اقتصاد منطقه و حتی پدافند غیرعامل دارد.

* متأسفانه تالاب انزلی به‌معنای واقعی کلمه صاحب ندارد و هیچ نهادی مسئولیت مشخصی برای نجات آن نمی‌پذیرد.

* عدم مدیریت مشخص و کارآمد بر تالاب انزلی، اختلافات اداری و بی‌برنامگی وضعیت تالاب انزلی را بحرانی کرده است.

* عدم لایروبی، کاهش تراز آب خزر، ورود فاضلاب و رشد سنبل آبی، چهار عامل اصلی نابودی تالاب هستند.

* عامل اصلی بحران تالاب، بی‌برنامگی و ترک فعل مدیران محیط زیست است

* وقتی در سطوح بالاتر حمایتی نیست، تلاش‌ها بی‌نتیجه می‌ماند.

* در صورت ادامه این وضعیت، سرنوشت تالاب انزلی ممکن است شبیه دریاچه ارومیه یا گاوخونی شود.

 

پخش مستند غمنامه تالاب انزلی و بازنشر آن از سوی فعالان و دغدغه‌مندان محیط زیست استان گیلان به‌ویژه دوستداران تالاب انزلی بهانه‌ای شد تا با «محمد پورخوش‌ سعادت»، فرماندار سابق انزلی گفتگویی کنیم که در ادامه می‌خوانید.

 

شمال ما: شما در دوران مسئولیت‌تان به عنوان فرماندار بندرانزلی بارها درباره بحران تالاب انزلی هشدار داده‌اید. لطفاً برای مخاطبان ما از وضعیت این تالاب و دغدغه‌هایی که داشتید بفرمایید.

وقتی از تالاب انزلی حرف می‌زنیم، در واقع درباره یکی از منحصر به فردترین اکوسیستم‌های کشور صحبت می‌کنیم. تالابی بین‌المللی با وسعتی حدود ۲۰ هزار هکتار و نقشی بی‌بدیل در زیست‌بوم، اقتصاد منطقه، معیشت مردم و حتی پدافند غیرعامل استان. اما متأسفانه این تالاب به‌معنای واقعی کلمه صاحب ندارد. یعنی هیچ نهاد و مدیری حاضر نیست مسئولیت مشخص و مستمر را برای نجات آن بپذیرد.

شمال ما: منظورتان را از «صاحب ندارد» بیشتر توضیح دهید.

یعنی مدیریت مشخص و کارآمدی بر تالاب انزلی وجود ندارد. اختلافات بین ادارات مختلف، نبود حریم قانونی مشخص، عدم اجرای پروژه‌های احیا و از همه بدتر بی‌توجهی و انفعال مدیران وضعیت تالاب را بحرانی کرده است؛ مدیران بسیاری بدون برنامه و هدف و گاه فقط برای افزودن بر رزومه شخصی آمده‌اند و رفته‌اند، بدون اینکه بازخواستی در کار باشد. من بارها طی نامه‌های رسمی به مسئولان استانی و کشوری این وضعیت بحرانی را گوشزد کرده‌ام. متأسفانه هیچ‌گونه اقدام عاجلی صورت نگرفت.

شمال ما: شما در دوران تصدی فرمانداری شهرستان بندرانزلی، عمق مشکلات تالاب انزلی را از نزدیک لمس کردید؛ به نظر شما اصلی‌ترین دلایل نابودی این تالاب چیست؟

عدم لایروبی تله‌های رسوب‌گیر و بازگشایی آبراهه‌ها که رگ‌های حیاتی تالاب هستند، پایین رفتن تراز آب دریای خزر، ورود فاضلاب خانگی و صنعتی از طریق رودخانه‌های آلوده‌ای مثل زرجوب و گوهررود و رشد بی‌رویه گیاهان مهاجمی مثل سنبل آبی، چهار عامل اصلی نابودی تالاب انزلی هستند. در کنار این عوامل، تأکید می‌کنم که عامل اصلی، بی‌برنامگی و ترک فعل مدیران محیط زیست است. مدیرانی که سکوت و انفعال را به اجرای برنامه‌های بلندمدت ترجیح داده‌اند.

شمال ما: درباره سرنوشت پروژه‌هایی مثل همکاری با جایکا یا خرید تجهیزات جمع‌آوری سنبل آبی، توضیحاتی بفرمایید.

متأسفانه این‌ اقدامات بیشتر نمادین بودند. دو شناور سنبل‌جمع‌کن خریدند که سال‌هاست بلااستفاده کنار پاسگاه محیط ‌زیست رها شده‌ است. همکاری با جایکا هم بیشتر خلاصه شد به انبوهی از گزارش‌های بی‌عمل که حتی بعضاً شبهه‌برانگیز است. ما نیاز به اقدام داریم، نه فقط کاغذبازی.

 

 

شمال ما: در دوره فرمانداری شما آیا تلاش مشخصی برای احیای تالاب صورت گرفت؟

بله، ما تلاش کردیم صدای بحران را به گوش همه برسانیم. به عنوان فرماندار، نه‌فقط یک مدیر دولتی، بلکه به‌عنوان یک گیلانی، بارها هشدار دادم، نامه نوشتم، جلسه گذاشتم و انتقاد کردم. اما وقتی در سازمان‌هایی مثل محیط زیست و منابع طبیعی، کسی مسئولیت خود را به‌درستی نمی‌پذیرد و حمایتی هم در سطح ملی نیست، دست ما کوتاه می‌ماند. حتی اندک اعتباری که برای احیای تالاب انزلی تخصیص داده شده بود، برگشت خورد! یعنی این‌قدر بی‌برنامه هستند و ورود به این حوزه را برای خود تهدید فرض می‌کنند .

شمال ما: به نظر شما اگر همین شرایط تداوم یابد و اقدامی انجام نشود، چه آینده‌ای در انتظار تالاب انزلی خواهد بود؟

با این روند، چشم‌انداز بسیار تاریک است. سرنوشت تالاب انزلی می‌تواند چیزی شبیه دریاچه ارومیه یا گاوخونی باشد و این فقط نابودی یک تالاب نیست بلکه فروپاشی معیشت هزاران خانواده صیاد و کشاورز است و حتی تهدید امنیت اجتماعی منطقه. فرصت زیادی نیست؛ امروز زمان تصمیم‌های بزرگ است، نه عقب‌نشینی.

شمال ما: از شما بابت وقتی که به ما و مخاطبان شمال ما اختصاص دادید، ممنونیم؛ به عنوان حرف پایانی این گفتگو اگر پیامی برای مردم یا مسئولان دارید، بفرمایید.

تنها چیزی که می‌خواهم این است این میراث طبیعی را برای فرزندان‌مان حفظ کنیم. اگر امروز کاری نکنیم، فردا در کتاب‌های تاریخ از ما با عنوان «نسلی که سرمایه‌های ملی‌ را نابود کرد» یاد خواهد شد و این داغی است که هرگز پاک نمی‌شود.

 

 

 

لینک مطلب در سایت شمال ما 

 

۱ نظر ۱۹ فروردين ۰۴ ، ۲۰:۵۵
محمد پور خوش سعادت

محل انتشار: فصلنامه سیاست دفاعی، دوره: 31، شماره: 121

 

چکیده مقاله:

خلیج فارس به دلیل برخورداری از موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک دارای اهمیت استراتژیکی است که، موجب شده بازیگران فرا منطقه ای در این سیستم، حضور فعال داشته باشند ونظم منطقه، تحت تاثیر سیاست این بازیگران قرارگیرد. در سال های اخیر نیز، با ظهور نشانه های افول نقش امریکا در منطقه پس ازیک دوره مداخله نظامی و حضور مستقیم، رژیم صهیونیستی در تلاش است تا حضور موثرتری در این منطقه ایفانماید. ازسوی دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج فارس نیز به منظور تضمین امنیت خود، در راستای جبران خلا امنیتی در حال ظهور، به سوی افزایش روابط با رژیم صهیونیستی گام برداشته اند که نهایتا اقدامات متقابل رژیم صهیونیستی و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس منجر به عادی سازی روابط میان این رژیم با امارات و بحرین گردید. عادی سازی روابط و حضور رژیم صهیونیستی در منطقه موجبات ایجاد تغییرات در ترتیبات امنیتی خلیج فارس را فراهم آورده است. در همین راستا سوال اصلی پژوهش حاضر این است که عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی با امارات و بحرین چگونه بر ترتیبات امنیتی خلیج فارس اثرگذار بوده است؟پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای درصدد پاسخ به پرسش فوق است. نتایج حاصل پژوهش حاضر، بیانگر آن است که در دوره پس از عادی سازی روابط میان رژیم صهیونیستی با کشورهای امارات و بحرین، ترتیبات امنیتی خلیج فارس تحت تاثیر حضور این رژیم در مسیر دگرگونی قرارگرفته و از حیث برخورداری از نوع نظم امنیتی، در وضعیت در حال گذار قراردارد. این گذار در قالب تغییر الگوهای دوستی-دشمنی میان ایران، شورای همکاری و رژیم صهیونیستی و تغییر قطبش با همگرایی دو قطب شورای همکاری خلیج فارس و رژیم صهیونیستی و واگرایی ایران و شورای همکاری خلیج فارس صورت پذیرفته است.

 

https://civilica.com/doc/1634282

محمد مهربان هلان

گروه مطالعات منطقه ای، دانشکده مطالعات بین الملل، دانشگاه جامع امام حسین (ع)، تهران، ایران

علیرضا صفایی مهر

گروه مطالعات منطقه ای، دانشکده مطالعات بین الملل، دانشگاه جامع امام حسین (ع)، تهران، ایران

محمد پور خوش سعادت

گروه مطالعات منطقه ای، دانشکده مطالعات بین الملل، دانشگاه جامع امام حسین (ع)، تهران، ایران

 

۰ نظر ۱۷ خرداد ۰۲ ، ۱۰:۳۶
محمد پور خوش سعادت

✅دیروز پنجشنبه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۰ به عنوان سرپرست فرمانداری انزلی معرفی شدم . 
 ✅ تجربه هفده سال کار اداری ، به من یاد داده که اصولا میز وفا نمیکند ! که اگر وفا داشت به قبلی ها وفا می کرد و به من نمی رسید ! 
درسی هم از زندگی آموخته ام که آبرو و اعتبارم را از میز نگیرم . 
اگر پشت این میز ، داد مظلومی ستانده و یا جلوی فسادی گرفته یا به عدالت رفتار و  از همه مهم تر خدمتی برای مردم انجام شود ، میشود گفت ارزشش را دارد ، وگرنه به پشیزی نمی ارزد . 
✅ باید مواظب باشم تا در این مدت کوتاه خطا نکنم و مدیون مردم انزلی و رفقای شهیدم نشوم .
✅درانتخابات اخیر ؛ جامعه خواهان تغییر بود و به واسطه آن آقای رییسی از مردم رای گرفت ،  تغییر در حال فعلی و در مدل حکمرانی ! 
که اگر نشود امید مردم هم به همان میزان برباد میرود !  هرچند مقاومت بروکراسی و سهم خواهان و مسببان وضع موجود و ... زیاد است ولی امیدوارم بتوانم این تغییر را در حوزه کاری خودم اجرایی  کنم .
 ✅ نکته اصلی اینکه؛ 
  فساد ستیزی ، عدالت، و کار برای محرومین و مستضعفین و توسعه و پیشرفت و دوری از تبعیض ، دستورکار و تم اصلی کاری من خواهد بود . البته فارغ از شعارها ، حالا چقدر سیستم و بروکراسی  به من فضا و اجازه دهد و من چقدر توان و ظرفیت داشته باشم در ادامه کار مشخص میشود (البته به فضل الهی و کمک دوستان بسیجی و جهادی و نخبگان انزلی برای پیمودن این مسیر امیدوارم) 
✅  از مردم و کنشگران اجتماعی و اقتصادی ، این درخواست را دارم که مرا با پرسش و نقد ، انذار و راهنمایی و مطالبه حق کردن ، یاری و کمک کنند.
و عمیقا معتقدم که بی تفاوتی و عدم مطالبه گری مردم ،  نتیجه ای جز فساد و شکاف و گسل های لاعلاج و بی عدالتی نخواهد داشت . 
✅ نمی دانم چند دقیقه ساعت روز یا ماه در این جایگاه هستم ، سعی میکنم و قول می دهم که از دقایقش برای خدمت به مردم انزلی کوتاهی نکنم . 
✅همان گونه که در معارفه گفتم شانی جز نوکری برای مردم انزلی برای خودم متصور نیستم 
✅ در پایان لازم می دانم از همه آنهایی که فرصت خدمت را برایم فراهم کردند تشکر کنم امید که لایق خدمت و لایق این اعتماد باشم . 
✅به وقت یک و بیست دقیقه بامداد جمعه نیمه شعبان  ۱۴۰۰
بسم الله الرحمن الرحیم 
#محمدپورخوش_سعادت 

https://www.instagram.com/p/CbOH8o1ITmp/?utm_medium=share_sheet

 

 

 

۰ نظر ۲۷ اسفند ۰۰ ، ۰۹:۰۳
محمد پور خوش سعادت

 

 

 

۱_  ابزاری شدن انسان در جامعه مدرن نیاز به عشق را بیش از گذشته نمایان میکند به واقع عشق مهم ترین گم شده انسان مدرن است .
۲_فرهنگ سازی مهمترین کارویژه مدیریت ادراک است . نسخه پیچی رسانه های متضاد با آرمان های انقلاب اسلامی مشخص است و انتظاری نمیتوان داشت
۳_  تا کنون درخصوص فرهنگ سازی عشق در قاموس ایرانی و یا اسلامی کار درخور توجه ای از رسانه های ایرانی ندیده ام 
۴_عملا مدیریت ادراک مقوله عشق رابه رسانه های ادراک ساز غربی باخته ایم 
۵_علیرغم اینکه  در نظام معنایی ایرانی ؛ بیژن و منیژه خسرو شیرین ، زال و رودابه ، شیرین و فرهاد ، لیلی و مجنون ، وامق و عذرا ، ویس و رامین ، بهرام و گل اندام ، رستم و تهمینه ، سلامان و آبسال ، امیر ارسلان و فرخ لقا ، سلیم و میترا، ورقه گلشاه ، بهرام و آزاده و ... 
۶_و در فرهنگ اسلامی عشق محمد ص و خدیجه ، علی و فاطمه و ...داریم !
۷_  ولی داستان عشق را به داستان کشیشی غربی واگذار کرده ایم .
۸_ این باخت را مدیون تعصبات بیجا ، رسانه هایی ناکار آمد و همچنین سیاستگذارانی کوتوله و ... هستیم . 
۹_الان هم در به در دنبال افزایش موالید با روش های خنده دار ... بماند ...
#محمدپورخوش_سعادت
https://www.instagram.com/p/CZ-bmwNoi-0/?utm_medium=share_sheet

۰ نظر ۳۰ بهمن ۰۰ ، ۲۳:۵۱
محمد پور خوش سعادت


✅وقتی مطلب "حماسه ای دیگر از صدا و سیما در تخریب گیلان و هویتش" را نوشتم چند نفر از دوستان انتقاد کردند 
لازم می دانم توضیح دهم 
✅ انتظاری که از صدا و سیما دارم اینست که در حوزه قومیت ها  به سمت  دسترسی برابر به فرصتها برود نه اینکه فرصتها را از اقوام بگیرد و دست به تحقیرشان بزند یعنی عملا صدا و سیما در حال بازتولید  پروژه دولت ملت سازی رژیم سابق  است و  رفتارهایش عملا منجر به جان هم اندازی اقوام خواهد شد .
 ✅نمی دانم این کار با برنامه است یا سهوی عمد میکنند . به هرحال خروجی این کار یک واگرایی فرهنگی و ملیتی است و مخالف نص صریح قانون اساسی و منویات امامین انقلاب است . 
✅این رفتارشان عملا وحدت ایرانیان را نشانه رفته و همگرایی را تبدیل به واگرایی می کند
 ✅برخی از این بی توجهی و عدم حساسیت مسولان سیاسی و امنیتی گیلانی و مسولان اقوام صدا و سیما  به این برمی گردد که  تحلیلشان بر بی بخاری گزارده شده است یعنی  بصورت کاملا واضح جرات این کار را با ترک ها و لرها و عرب ها ندارند 
✅با اینحال باید بگویم که با اینهمه جفا وظلمی که دستگاه فرهنگی رژیم سابق و برخی مسولان صدا و سیما با کم لطفی و جفا و بی احترامی  با فرهنگ و قومیت گیلان کرده اند , نجابت و مدارا و شعور بالای مردم گیلان و فرهنگ بی نطیرگیلانیان یک پیام غلط را به دستگاه ادراک سازی حاکمیت منتقل کرده که جا دارد متذکر شوم که هرچیزی حدی دادرد و اگر از حد بگذرد یقینا خواهد ترکید .
✅به عنوان یک کارشناس توصیه میکنم تا مسولان ذی صلاح به این نکته بپردازند که جایگاه ادراک از گیلان واقعی در دستگاه محاسباتی صدا و سیما کجاست ؟ من به یاد ندارم نقش‌های برجسته، مهم و قدرتمند در فیلم‌ها و سریال‌ها گیلانی بوده باشند !
✅ ولی در عوض همیشه در نقش نوکر و کلفت و سرایدار و نوچهٔ ارباب ظاهر شده اند ! و از همین بابت یک کلیشه ای سخیف برای گیلانیان ادراک سازی شده است که هرکه لهجه گیلکی دارد در این سطوح پایین است ( لوده بی دست و پا ,ساده لوح , حقیر و ... ) 
✅براستی جایگاه , میرزای شفتی , آیت الله بهجت  شهید میرزا کوچک جنگلی , آیت الله لاکانی , احسانبخش , محمد معین , دکتر حشمت , شهید کریمی ،  فضل الله رضا پروفسور سمیعی , شهید املاکی ,شهید  خوش سیرت  شهید نظری  شهید  سیرت نیا شهید مرتضی حسین پور و .... در این دم دستگاه عظیم صدا و سیما کجاست ؟ 
✍️✅مطلب قبلی را هم بخوانید
#محمدپورخوش_سعادت
https://www.instagram.com/p/CZbvJVToZJG/?utm_medium=share_sheet

۰ نظر ۱۵ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۲۷
محمد پور خوش سعادت

حماسه ای دیگر از صدا و سیما در تخریب گیلان و هویتش ! 
✅نمیدانم چرا این صدا و سیمایی ها دوست دارند چهره ای کاریکاتوری ، تحقیر شده ، گدا فطرت ، بی سواد و ... از گیلان و گیلانی ها به نمایش بگذارند ؟ 
✅متعجبم  چرا در صدا و سیما یک قوه عاقله ای نیست که سیاست های مربوط به اقوام را ساماندهی کند ! 
 ✅سخیف نشان دادن یک زن گیلانی در مقابل یک تهرانی متبختر چه سودی برای سیستم اجتماعی و سیاسی ایران دارد ؟ 
✅واقعا نویسندگان و ناظران و مدیران اینگونه اثر ها از تبعات اقدامات ضد امنیتی خود آگاهند ؟ 
✅یعنی حتما در گیلان اتفاقاتی مشابه تبریز باید بیافتد تا از تحقیر گیلانی ها دست بردارند ؟ 
✅رسانه ملی چه سودی از تحقیر فرهنگ و زبان یک بخش از خاک ایران میبرد ؟
✅ چرا صدا و سیما اصرار دارد تا گیلانی ها را بی عار ترسو نحیف و بی شعور نشان دهد ؟ 
✅برای چه لهجه گیلکی را مسخره طور و کاریکاتوری معرفی میکنند ؟ 
✅یکبار باید این سخره گیری و لودگی فرهنگ بومی و هویت تاریخی گیلان را  با تهران تمام کنیم .
✅این رفتارهای ضد امنیتی تهران نشینان با تخریب فرهنگ بومی گیلان ، نتیجه اش شده شرم از نژاد،فرهنگ زبان و هویت و عدم تعلق به خاک . 
✅دارم کم کم به این نتیجه می رسم که برای خالی کردن گیلان از گیلانی و جایگزین شدن مهاجران ، لزوما میبایست گیلانی استهزا شده و فرهنگ و هویتش تخریب شود ، کاری که علاوه بر تهران نشینان توسط شبکه باران هم تئوریزه میشود . 
#محمدپورخوش_سعادت
😡فیلم را در صفحه اینستای من ببینید 
https://www.instagram.com/tv/CZaR6QQhuA-/?utm_medium=share_sheet

۰ نظر ۱۵ بهمن ۰۰ ، ۰۰:۰۴
محمد پور خوش سعادت

سفر رییس جمهور به روسیه واکنش های متفاوتی برانگیخت
۱_ عده ای مغموم اند چون دوست داشتند بجای رییسی دولت مورد علاقه شان این سفر را انجام می داد! و از این بابت همه چیز را به باد نقد میگیرند . 
۲_ عده ای دیگر مغموم اند،  آنهایی که قبله شان آمریکا و غرب است ! و این سفر از هلاهل برایشان دردناک تر است مثل زیباکلام و رفقا ..
۳_ براندازها هم که دارن از حرص سقط میشن و یابس میبافن 
۴_ عده ای خوشحال اند و فکر میکنند الان پوتین سند کرملین را به نام ما میزند ! و هر حرکت ساده را بزرگ میکنند
پی نوشت : 
الف؛  به عنوان یک کنشگر مستقل که چیزی جز منافع ملی و نهضتی برایم مهم نیست اخبار سفر را پیگیری میکنم
ب؛  اما تا کنون در اخبار رسمی منتشر شده دستاورد خاصی مشاهده نکرده ام 
پ ؛ شاید توافقی بوده ولی منتشر نشده که این موضوع هم با توجه به دشمنی آمریکا با دوطرف قابل پیشبینی است 
ج؛ درکل ما در تاریخ ضربات زیادی از روسیه خورده ایم و همیشه از پشت خنجر زده ، میبایست حواسمان بیشتر جمع باشد.
چ ؛ مثل معروفی درمیان مدافعان حرم مشهور است که هروقت در خطی روسیه پشت سرتان بود انشب را نخوابید و حواستان دوبل جمع کنید . 
خ ؛ با اینحال فرصت ها و تهدیدات این ارتباط و سفر را میبایست با دقت بررسی کرد . 
#محمدپورخوش_سعادت
https://www.instagram.com/pourkhoshsaadat/p/CY86KnWNaZE/?utm_medium=share_sheet

۰ نظر ۳۰ دی ۰۰ ، ۲۳:۴۹
محمد پور خوش سعادت

در جمعی از فرهیختگان گیلانی دعوت شدم 
از من خواسته شده بود تا در خصوص بحث گیلان 1430 که قبلا  در همین جمع  مطرح کرده بودم مطلبی ارایه دهم  انچه اینجا میخوانید گزارشی از این رویداد است که با نگاه  آینده اجتماعی تنظیم شده است .
روند های اجتماعی گیلان در افق 1430
اهمیت آینده‌پژوهی در شرح و تعریف احتمالات است، که در  نتیجه توانایی پاسخ‌گویی بهتر به آینده را فراهم می‌آورد . روندهای استراتژیک، یک ارزیابی همراه با عدم قطعیت از حوزه‌ها‌ی پیش‌بینی‌پذیر، اما توأم با  ریسک، ابهام و تغییر است. روندهای استراتژیک،  فراتر از شناسایی تهدیدهای بالقوه‌ی آینده است 
  بررسی  پیشران اجتماعی  روندهای استانی  و پیامدهای احتمالی در آینده ای نچندان دور 
1-    رشد ناهمگون جمعیت گیلان که به صورت کاهش رشد جمعیت استانهای توسعه یافته (همچون تهران اصفهان یزد مرکزی و ... )  و افزایش رشد جمعیت استان گیلان و به دلیل  افزایش مهاجرت بین استانهااست , پیامد های متصور  : افزایش تعداد افراد مسن , نیاز روزافزون به نیروی کار جوان ,افزایش فشار بر اقتصاد استان , افزایش فشار برای ارایه‌ی خدمات بهداشتی و رفاهی , افزایش تقاضا برای کار , مهاجرت گیلانیان بومی  و از دست‌دادن منابع انسانی بومی , افزایش رقابت برای منابع, افزایش خشونت بین بومیان و مهاجرین ، بزهکاری و ناآرامی‌ها اجتماعی و سیاسی ، آشوب اجتماعی، و درگیری
مهاجرت به استانهای کم‌ توسعه‌یافته به مشکلات اقتصادی و اجتماعی استان  مقصد دامن زده  و توازن مذهبی/ قومی آن استان را بر هم خواهد زد و به افزایش تنش‌های سیاسی و اجتماعی و تضعیف هویت استان مقصد می انجامد 
2-    ایفای نقش جوامع مهاجر به‌عنوان گروه‌های فشار قدرتمند، در راستای منافع قومیت  اصلی خود ( هم اکنون ظهور و بروز گروههای پان ترک در گیلان خودنمایی میکند ) 
3-    گسترش حاشیه‌‌نشینی در اطراف رشت و درنتیجه، بروز ناهنجاری‌های اجتماعی، آشوب و ناآرامی مرکز استان گیلان همچنین افزایش تضاد و تنش میان افراد فقیر و ثروتمند و فعال شدن گسل طبقاتی که برخی از نمود های آن هم اکنون قابل رویت است 
4-    افزایش تنوع تهدیدات امنیتی و افزایش جرم و جنایت در کنار رشد  تهدیدات تروریستی  ( رشد اندیشه تکفیری سنی و تحریکات اسراییل برای بحران سازی با تکفیر و قومیت تالش , همچنین انسجام یابی بهاییان و گروههای تبشیری مسیحیت  )
5-    افزایش پدیده‌هایی مانند قاچاق مواد مخدر و انسان به واسطه استان مرزی بودن 
6-    حضور و بروز گروه‌های قومی بزرگ در استان ,  گیلان را مستعد تکثرگرایی قرار خواهد داد و درگیری‌های قومی افزایش می‌یابد (در خصوص مسایل قومی و مذهبی نکته‌ای که باید مورد توجه جدی قرار بگیرد، توزیع و پراکنش فضایی قومیت‌ها و مذاهب استان در همجواری با کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق است که در صورت دخالت مکانیزم‌های چالش‌زا، مشکلاتی را در عرصه سیاسی به میان خواهد آورد) شورش و بی‌نظمی داخلی و هم‌چنین احتمال اقدامات خشونت‌آمیز یا مخرب با حمایت عوامل خارجی یا کشورهای دشمن رخ خواهد داد ( بصورت اختصاصی سازمان اطلاعات آذربایجان بر روی این پروژه به نیابت از اسراییل سرمایه گذاری کرده است ) 
7-    تحرک جمعی سریع. رشد انتشار فناوری اطلاعات و ارتباطات در جوامع موردنظر که به سرعت تشکیل می‌شوند، این جوامع را قادر خواهند ساخت که شمار زیادی از افراد را به سرعت و به صورت هماهنگ بسیج کنند. تحرک و بسیج سریع‌جمعیت‌های سریع ممکن است توسط کشورها متخاصم صورت گیرد. ممکن است این بسیج سریع شامل جوامع پراکنده در مرزهای بین‌المللی باشد و نیروهای امنیتی را درانطباق با این چابکی بالقوه و توانایی ایجاد تمرکز، به چالش بطلبد.
8-    تغییر در جو و آب‌وهوا , به زیر آب رفتن بسیاری ازنواحی ساحلی، تغییر در گیاهان و حیات‌وحش گیلان ، افزایش احتمال وقوع بلایای طبیعی, کاهش  تولید محصولات کشاورزی خصوصا برنج  ,کمبود منابع آب سالم , شیوع بیماری موجب ایجاد رکود، ترس و کاهش بهره‌گیری از سرمایه‌های انسانی می‌‌شود تجربه کرونا تجربه بسیار بدی بود که نا توانی ساختار و سازمان بهداشتی گیلان را عیان کرد 
9-    ناکامی در توسعه, ناکامی بعضی مناطق در حفظ پیشرفت روند توسعه موجب بروز ریسک‌های بی‌ثباتی خواهد شد شکاف شرق و غرب گیلان و فعال سازی گسل های رقابتی هم بی تاثیر نیست 
10-    سرانجام اینکه، عدم تعادل در توزیع مواهب ناشی از توسعه یکی از تهدیدهای اساسی در بخش اجتماعی و فرهنگی گیلان است به گونه‌ای مقایسه نتایج شاخص منزلت اجتماعی (به عنوان شاخص بیانگر خروجی اقدامات توسعه‌ای در سطح استان) و برخی از شاخص‌های مهم همچون شاخص کلی آسیب‌های اجتماعی استان، شاخص کلی سرمایه اجتماعی استان، میزان تمایل به مهاجرت و ... گویای انطباق نسبی بین این شاخص‌ها است. به بیان دیگر، هر جا منزلت اجتماعی پایین‌تر است و به عبارت دیگر ساکنان استان به میزان کمتری از مواهب توسعه برخوردار شده‌اند به صورت نسبی افزایش شاخص‌های سلبی (آسیب‌ها و مسائل اجتماعی) و کاهش شاخص‌های ایجابی (اعتماد، مشارکت، تعلق مکانی و ...) سرمایه اجتماعی را در سطح استان شاهد هستیم.

۰ نظر ۳۰ دی ۰۰ ، ۲۳:۴۸
محمد پور خوش سعادت


جهت انجام یک طرح پژوهشی دانشگاهی ، از پنج #پژوهشگر  مشغول به تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد و یا دکتری جامعه شناسی  مسلط به روش های تحقیق کمّی و انجام  نظرسنجی، که داری توان تحلیل و گزارش نویسی باشند ،  دعوت به همکاری می شود. 
شرایط اختصاصی به شرح زیر است:
1- ساکن استان گیلان ترجیحا رشت
2- داشتن امکان کار تمام وقت از 8 صبح تا 17، روزهای شنبه تا چهارشنبه (پنجشنبه در صورت لزوم) به مدت دوماه 
3- آشنا با نرم افزار آفیس و ورود داده در اکسل 
4- آشنا با نرم‌افزارهای تحلیل آماری به ویژه SPSS
5- شروع همکاری از اول بهمن  ۱۴۰۰
لطفاً رزومه و در صورت وجود نمونه کار قبلی  را به ایمیل زیر ارسال کنید.
لازم به ذکر است که طبق تعرفه های مرسوم توافق میشود. 


moe.pks@gmail.com


https://www.instagram.com/p/CXjn_uOl6WO/?utm_medium=share_sheet

۰ نظر ۲۶ آذر ۰۰ ، ۱۲:۱۳
محمد پور خوش سعادت

چکیده

خلیج فارس در چند دهه اخیر دو نوع نهادهای امنیتی را به خود دیده است: نهادهای امنیتی فرامنطقه‌ای که به این ناحیه نفوذ کرده‌اند، مثل پیمان سنتو و نهادهای امنیتی درون منطقه‌ای. طرح توسعه فعالیت‌های ناتو در این منطقه به اواسط دهه 1980 برمی‌گردد و ترامپ خواستار فعالیت جدی‌تر این سازمان در خلیج فارس شده بود. با توجه به وضعیت پیچیده منطقه از نظر تراکم انواع بحران‌ها بین کشورها و استقبال کشورهای عربی از این سازمان، امکان شکل‌گیری چارچوب‌کار امنیتی جدیدی در منطقه وجود دارد که می‌تواند معادله باز‌دارندگی بین کشورهای عربی در مقابل ایران را تغییر دهد. به‌ویژه اینکه بایدن نیز مایل به این راهبرد است. این مسأله به‌ویژه برای ایران مهم است که اغلب ترتیبات جمعی و امنیتی منطقه حول تهدید تلقی کردن این کشور تداوم یافته است. گسترش ناتو به منطقه خلیج فارس چه تأثیری بر بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ به‌نظر می‌رسد حضور این سازمان موازنه تهدید را علیه ایران و به نفع‌کشورهای عرب خلیج فارس تغییر می‌دهد. چرا که ایران با حضور ناتو با یک چرخه بازدارندگی فرامنطقه‌ای مواجه خواهد شد که موازنه تهدید را به سود کشورهای عرب خلیج فارس می‌کند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این موضوع می‌پردازد.

     

     

     

    https://mdr.ihu.ac.ir/article_206779.html

     

    https://mdr.ihu.ac.ir/article_206779_19b4c6125d28b3d66d27afcd0368b28b.pdf

    ۰ نظر ۲۲ آذر ۰۰ ، ۰۹:۳۷
    محمد پور خوش سعادت

     

    ✅حقیقتا سخنرانی آقای رحیم پور ازغدی در خصوص میرزا کوچک ،  از بی نظیر ترین کارهای پیرامون نهضت جنگل است . 
    ✅دیدنش را برای هر انکس که داعیه ایران دوستی دارد توصیه میکنم .
    ✅جواب سخیف نگاری بهایی ها و سلطنت طلبان و جیره خواران انگلیس را میتوان در این سخنرانی پیدا کرد .
    ✅استعمار هنوز نسبت به هرانکس که مولد پیام مقاومت است حساس است و جیره خوارانش را به جان تاریخ می اندازد تا پیام استقلال و عزت و شرافت به گوش آیندگان نرسد . 
    ✅سخنرانی کربلا در جنگل رحیم پور ازغدی را ببینید.
    #کربلادرجنگل
    #رحیمپورازغدی
    #میرزاکوچکخان_جنگلی


    https://www.instagram.com/p/CXSzTI9tT4_/?utm_medium=share_sheet

     

    برنامه صدمین سالگرد شهادت میرزا کوچک خان جنگلی را در تلوبیون ببینید


    http://www.telewebion.com/episode/2714532

    ۰ نظر ۱۹ آذر ۰۰ ، ۱۹:۳۵
    محمد پور خوش سعادت

    گروه اجتماعی - محمد پورخوش سعادت نوشت:تصویرسازی از یک ملت در اذهان جهانیان، بسادگی صورت نمی پذیرد و مستلزم برنامه‌ریزی بلندمدت و تخصیص منابع و اقدامات عملی در عرصه‌های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است .در واقع برندینگ یک ملت از طریق هویت سازی توسط یک حاکمیت کشور صورت میپذیرد و این کار نیازمند مشروعیت و حمایت مردمی است.


    به گزارش بولتن نیوز، سمبل­سازی، برجسته کردن هویت یک کشور و بازتابی از آرمان‌های آن است ، جامعه ای که آرمانهای حاکمیت را بپذیرد و نهادینه کند حاکمیت به طریق اولی میتواند آرمانهای خود را در گستره ای منطقه ای و جهانی سمبل سازی نماید ولی اگر حاکمیت ورای واقعیت‌های موجود جامعه حرکت کند یقینا دچار تعارض و گسل مابین حاکمیت و جامعه خواهد شد .


    . سمبل سازی به دنبال تأثیرگذاری بر افکار عمومی می‌باشد و البته بیشتر نگاه به خارج دارد تا داخل. برای بازنمایی و تصویرسازی از هویت یک کشور علاوه بر ارتباطات دیپلماتیک، نیاز به بسیج تمامی منابع و نیروهای ملی است.برجسته کردن سمبل ملی در واقع تجسم هویت و بازنمایی وجهه یک کشور است


    خود تحقیری و مفهوم ما نمی توانیم در طی سالیان اخیر به وفور به خورد افکار عمومی داده شده و از بابت شکست ها و سیاه نمایی ها هم غرور ملی ایرانیان جریحه دار شده است .دشمن هم بیکار نیست و با فرا گیر شدن رسانه ها بر شدت جنگ ادراکی افزوده شده است , دشمن در جنگ ادراکی به دنبال دستکاری و تسلط بر دستگاه محاسباتی مردم است .این جنگ مهم‌ترین نوع از جنگ‌های مدرن و از اساسی‌ترین لایه‌های جنگ نرم است که هدفی جز تصرف و انهدام سرمایه‌های شناختی جامعه هدف ندارد دشمن سعی میکند مؤلفه‌های قدرت در جنگ ادراکی یعنی همان سرمایه‌های شناختی را از بین ببرد (هویت ملی , وحدت ملی , عزت ملی , مذهب، باورها و ارزش‌ها , تاریخ و افتخارات ملی , قهرمانان ملی , سبک زندگی ,استقلال , وطن دوستی و دفاع از وطن , اعتماد به نفس ملی , خودباوری , امید , انگیزه و روحیه کار و تلاش بصیرت، قدرت تحلیل، تفکر و استدلال و ... ) از مهمترین مولفه های سرمایه های شناختی اند


    برندینگ ایران قوی در مرحله اول باید به دنبال نفی و هدم القای احساس نا توانی , نمی توانیم و نمی‌شود و جا انداختن ما میتوانیم باشد , طی سالیان اخیر برخی از مدیران با بزرگنمایی قدرت دشمن و کوچک شماری قدرت ملی در مقابل تفکر ایران قوی ایستاده اند اما مردم با انتخاب تفکر ایران قوی این پیام را رسانده اند که ایجاد رعب و ترس و ناامیدی بس است مردم احیای ایران و حرکت به سمت ایران قوی را خواستارند

     

    منتشر شده در بولتن نیوز 

    ۰ نظر ۳۰ مهر ۰۰ ، ۰۲:۰۵
    محمد پور خوش سعادت

    آقای استاندار سلام

    از انتخابتان استقبال میکنم. افکار عمومی با انتخاب شما عملا  بادش خوابید و تخلیه روانی شد, شاید انتخابتان بعد از چند استاندار فرصت سوز  غیر بومی !  برای گیلان فرصتی برای نفس کشیدن فراهم اورد . البته بلا شک انتصابتان را مدیون  فضای مجازی و افکار عمومی هستید و متصورم  که میبایست با کارنامه ای مقبول , پاسخی درخور شان مردم نجیب و فهیم گیلان بدهید. انتظاراتم از استاندار گیلان را قبلا نوشته ام و در سایت ها هست در این نوشتار میخواهم به زعم خودم مهم ترین مانع توسعه گیلان را برای بهبود وضعیت بیان کنم

    آقای استاندار

    گیلان موقعیت ژئواکونومی فوق العاده ای دارد اما روز به روز از ارزش راهبردی گیلان کاسته میشود . اگر بخواهم فقط یک شاخص را شاهد مثال بیاورم میتوانم آمارها و ارقام سرمایه گذاری در گیلان را بیان کنم . برندضعیفی که از گیلان مخابره میشود!گیلان را از فرصت ها وسرمایه گذاری های ملی محروم کرده است . بعنوان یک دانش آموز جامعه شناسی که برروی توسعه و  آینده متمرکز شده , عوامل مختلفی را در این مقوله موثر میبینم ولی نقش مدیران ضعیف و فاسد  بیش از سایر مولفه ها خودنمایی میکند .مدیران فاسد, محافظه کار , باد به پرچم و اقا اجازه ! در جای جای مدیریت گیلان به چشم میخورد . اینان معضل گیلانند معضلی که موجبات فشل شدن تکنوکراسی  و ایجاد تصویری ضعیف از  برند گیلان شده اند .

    آقای استاندار

    من از شما  بصورت مشخص میخواهم که بیایید ریسک کنید و یک بار فضایی ایجاد کنید تا نامتان برای همیشه در تارک توسعه و پیشرفت گیلان بدرخشد ! توسعه و پیشرفت  نیازمند ویژگی‌های خاص خود است، مدیر دارای اعتماد به نفس میخواهد مدیرانی که ریسک پذیر باشند، مدیرانی با دل و جرات که توانایی اغنای سرمایه گذاران را داشته باشند مدیران سالمی که بتوانند برای سرمایه گذاران اعتماد آفرین باشند .(سرمایه گذاری غیر بومی  برایم تعریف میکرد که برای سرمایه گذاری در فلان نقطه استان  اینقدر تلکه شده ام که دیگر رغبتی برای ادامه ندارم ! البته از این موارد بسیارند  )

    آقای استاندار

    مهم نیست که این مدیران اصولگرا اصلاح طلب و یا اعتدالی باشند ! مهم اینست که هفت رنگ و همیشه مدیرنباشند . واقعیت اینست که هفت رنگ ها و همیشه مدیر ها  ممکن است زمینه ساز فساد باشند

    آقای استاندار

     گیلان یک مدیر برای جهش نیاز دارد مدیری که توان راهبری " توسعه و پیشرفت" داشته باشد وگرنه  تمشیت امور یومیه را دیگران انجام داده اند و این وضع فعلی حاصل بی عملی آنان است .

    آقای استاندار

    خیلی ها نگرانند که شما را همین همیشه مدیرهای هفت رنگ دوره کنند ! و بر سر شما همان بیاورند که بر دیگران آوردند .

    آقای استاندار

    بصورت مشخص پیشنهاد میکنم اتاق فکر توسعه و پیشرفت استان را از نخبگان غیر باندی طیف های مختلف فکری و سیاسی تشکیل دهید به جوانان و جهادی ها بها دهید تا دولت جوان حزب اللهی را که مطالبه رهبری  در نخستین دیدار با دولت سیزدهم بود را با برنامه ریزی دقیق  درگیلان تحقق بخشید  انشاالله خیرش به گیلان و آینده برسد .

    #محمد_پور_خوش_سعادت

    ۰ نظر ۳۰ مهر ۰۰ ، ۰۱:۱۳
    محمد پور خوش سعادت

    پیج قبلیم مشمول آزادی بیان غربی شد و توسط اینستا مسدود شد .


    در این صفحه ادامه خواهم داد 


     


    https://www.instagram.com/pourkhoshsaadat

     

    https://www.instagram.com/p/CVD_ZFRovp4/?utm_medium=share_sheet

     

    #محمدپورخوش_سعادت

    ۰ نظر ۲۴ مهر ۰۰ ، ۱۷:۲۰
    محمد پور خوش سعادت

    از استاندارآینده گیلان چه میخواهم

    در فجازی سیاسیون گیلان غوغایی برپاست , افراد مختلف دیدگاههای خود را در خصوص استاندار آینده گیلان بیان میکنند, دستجات مختلف هرکدام گزینه ای و نامزدی برای ارایه دارند , هرکدام ملاکها و منافع  خود را دارند, من هم به عنوان یک گیلانی ملاک ها و انتظارات خاص خودم از استاندار آینده گیلان دارم !

    انتظارم به عنون یک گیلانی از استاندارآینده گیلان از جنس کار است , اینقدر از گذشتگان بی عملی دیده ایم که کارکردن استاندار برایمان ارزو شده است .

    در گام اول انتظارم از استاندار اینست که انگیزه تغییر و پیشرفت داشته باشد , محافظه کار نباشد و شعارهایی دولت ایران قوی را دستور کار خود بداند و  بطور ویژه  فساد ستیز باشد.  فساد در گیلان در حالت قرمز است (مصادیق بسیار است و برخی هم مگو)  

    کشاورزی گیلان دیگر جانی ندارد ,  کشاورز سرزمین من ازیاد رفته و هرگاه به این موضوعات فکر میکنم آتش میگیرم . برنج گیلان کالایی لوکس شده ولی منافعش به کشاورز نمیرسد , زمین های حاصل خیز گیلان حیف میشود نیروی انسانی حیف میشود  اقتصاد کشاورزی گیلان هم به فنا رفته است !! نمی دانم استاندارهای قبلی  در کجای این معادله ایستاده اند ! ولی انتظار من از استاندار دولت رییسی اینست که این بازی را برهم بزند انشاالله

    صنعت گیلان در حال احتضار است . وضعیت تولید روزبه ‌روز وخیم‌تر از گذشته میشود  تا جایی که  فعالان اقتصادی‌، صاحبان صنایع و تولیدکنندگان چشم‌انتظار مساعدتی از سوی دولت اند  انتظار دارم  استاندارگیلان در تصمیمات خود پیرامون بخش صنعت از تخصص و جنبه های مشورتی و کارشناسی بخش خصوصی در بهبود رونق کسب و کار استفاده کند. انتظار اینست که استاندار به طور ویژه و خاص حامی بخش تولید باشد تا شاهد رونق اشتغال و اقتصاد استان باشیم.

    صنعت و کشاورزی گیلان با مشکلات مالی و کمبود سرمایه در گردش مواجه است انتظار اینست که استاندار نقش پررنگی در هدایت بانک ها و ادارات متولی ایفا کند و از بیخیالی در این حوزه بپرهیزد  چون چرخ اقتصاد و اشتغال استان با راه افتادن صنایع و کشاورزی به چرخش در می اید .

    گیلان مشکلات خفته کارگری دارد راهکارش هم امنیتی سازی و احضار و بازداشت نیست راهکارش قرارگیری حل مشکلات کارگران در اولویت های استاندار جدید است (به دلیل وضعیت نامطلوب اقتصادی، برخی واحدهای تولیدی اقدام به قراردادهای نامعقول و غیرمنصفانه با کارگران کرده، برخی نیز دست به تعدیل و بعضی هم از پرداخت به موقع حقوق کارگران به بهانه های مختلف امتناع می کنند که در این رابطه باید استاندار چاره اندیشی کند و همه چیز را به تهران نسپارد)

    دامداری گیلان دیگر توانی برای ادامه ندارد اولویت استاندار میتواند طرح و برنامه ای برای احیای دامداری باشد

     مالیات نفس تولید کنندگان مختلف را گرفته است استاندار به عنوان عالی ترین نماینده  سیاسی دولت در کجای این معادله قرار گرفته است ؟

    فرهنگ گیلان حالتی یله و رها به خود گرفته , توقع اینست که استاندار به موضوعات فرهنگی ورود داشته باشد و با نطر متخصصین این فضا را مدیریت کند ( از گذشته چیزی نمیگویم که جزتلف کردن وقت نیست )

    ازاستاندارآینده  متوقع ام  که حلقه مشاوران فرهنگی  خودرا افزایش دهد نخبگان را ببیند هیات ها را ببیند و ....

    گیلان مستعد اعتصابات فرهنگیان است برخی عناصر سیاسی هم بر آتش میدمند ولی واقعیت اینست که عامه فرهنگیان خواستار احیای کرامت انسانی خود هستند و این در صورتی امکان پذیر است که همه ارکان حاکمیت و علی الخصوص  نماینده عالی دولت به آن باور داشته باشند و برای بهبود وضعیت اقدام کنند.

    ورزش و ما ادراک ورزش.. سیاسیون گیلانی بلای ورزش گیلان شده اند اگر فقط اینان را از ورزش بدور بدارد برای ورزش گیلان کفایت میکند 

    نخبگان که هیچ ...

    سیاست مدارن و گروههای سیاسی گیلان را کنار هم بنشاند هم دل کند و...

    جوانان را دریابد و برنامه مشخصی برای تحویل کارها به جوانان داشته باشد .

    از ظرفیت گروههای جهادی استفاده کند و ...

    انتطاراتم زیاد است باید تعدیل کنم ...

    #محمد_پور_خوش_ سعادت

     

    ۰ نظر ۱۹ مهر ۰۰ ، ۲۲:۲۷
    محمد پور خوش سعادت

     

    اگر پای متولیان صنعت و معدن و تجارت گیلان بنشینی گیلان جزو ده استان برتر صنعتی کشور است ولی اینها همش شامورتی بازی است .درستش اینست که 
    ظرفیت های صنعتی گیلان کم نظیر است اما فقط  حدود شصت هزار نفر در واحدهای صنعتی استان مشغول به کارند .البته مدیران استانی تا هشتاد هزار نفر هم مدعی اند ولی چرخ صنعت گیلان چنان در گل فرو رفته که آمار سازی ها نمیتواند جلوی واقعیات جلوی چشم مردم را بگیرد .
     مردم به عینه میبینند که فرزندانشان بیکارند و آواره سایر استانها برای لقمه نانی . مسولان مدعی اند که بیش از سه هزار و صد واحد صنعتی و سی و پنج شهرک صنعتی در استان فعال است ولی من به جرات میگویم که متولیان مدیریت ادارک و آمارسازی میکنند .
      ما که زورمان نمی رسد ولی یکی  پیدا بشود و  به متولیان صنعتی استان بگوید که این آمارهایی که میدهند را به یک نماینده و یا ان جی او مستقل نشان دهید !
    متولیان صنعتی استان در حالی مدعی توسعه صنعتی اند که نوسانات بازار و برهم خوردن معادلات اقتصادی اندک واحد های تولیدی فعال را هم تحت تاثیر منفی خود گزارده است . سرمایه گزاران و تولیدکنندگان گرفتار نزول خواران و یااز نزول خواران بدتر(بانکها) شده اند . تامین اجتماعی هم خود بحرانی برای تولیدکنندگان شده است .
    سنگ اندازی های محیط زیست واز همه مهم تر باج گیری مقامات محلی از تولیدکنندگان وسرمایه گزاران هم مزید بر علت شده است .
    خلاصه اینکه هر آنچه که از مصادیق حکمرانی بد در حوزه صنعت به شمار میرود یکجا جمع شده است . 
    من بیش از نیمی از عمر خدمتی ام را در وزارت صنعت و معدن و تجارت گزارنده ام و متناسب با مشاغلی که داشته ام دراستانهای مختلف کشور و حتی در  کشورها منطقه , پیگیر مقوله صنعت و تجارت بوده ام .
    وضعیت فعلی صنعت گیلان را یک گنجشک رنگ شده میبینم که بجای قناری در افکار عمومی مطرح میکنند. رنگی رنگی خوشکل خوشکل . البته مردم و افکار عمومی این مدل فانتزی از توسعه صنعتی را باور نمیکنند ولی این نسخه ادراکی و روانی برای برخی مسولان بیخبر کاربرد دارد 

     ادامه دارد

     

    منشر شده در 

    ۰ نظر ۲۷ تیر ۰۰ ، ۲۱:۵۷
    محمد پور خوش سعادت


    پس از پیروزی آقای ریسی در انتخابات , ، بحث‌ها و گمانه‌زنی‌ها درخصوص کابینه احتمالی سید ابراهیم رئیسی شدت پیدا کرده است و در همین راستا , شاهد انتشار لیست هایی در خصوص مناصب اجرایی در استان گیلان بودیم .
     طبق معمول آش بحدی شور شد که داد همه را در آورد , درست مثل حکم های  مسولان ستاد های انتخاباتی ! لازم می دانم نکاتی را در این خصوص خدمت همه انهایی که با دغدغه اصلاح و یا انگیزه هایی دیگر این لیست ها را منتشر کرده اند متذکر شوم.
    1-    دولت تا کمتر از یک ماه دیگر تحویل آقای رییسی میشود و این تغییرات تا به گیلان برسد احتمالا تا شش ماه به طول خواهد کشید و میبایست دستگاههای اجرایی با همین مدیران فعلی به کار خود ادامه دهند. 
    2-    اولین تبعات انتشار چنین لیست هایی , ایجاد بی انگیزگی و دست از کار شستن مدیران فعلی خواهد بود. این درحالی است که دولت روحانی عملا در دوسال آخر, استراتژی زمین سوخته را در پیش گرفته و با ایجاد سونامی بحران ها فقط به دنبال پروژه احیای برجام بود ( از بحران برق گرفته تا بحران مرغ و گوشت و نان و اعتصابات کارگری و تعطیلی مراکز نفتی و  ...) 
    3-    رسانه های جریان رقیب رییسی,  راهبردشان در پسا انتخابات به ایجاد انتظارات حد اکثری تغییر کرده است و با مهندسی افکار عمومی , این انتظار عمومی را ایجاد کرده اند که تغییراتی اساسی در اوضاع مردم در زمان کوتاه , با آمدن آقای رییسی اتفاق خواهد افتاد ! این درحالی است که ,  روحانی  در حالی دولت را تحویل می دهد که میلیاردها تومان قرض به بخش های عمومی و خصوصی , خزانه خالی , انبارهای خالی و کسری بودجه و آسیب‌های جدی به زیرساخت‌های تولید ملی محصول دولت تدبیر و امید ( تکرار) بوده است .
    4-     کمترین انتظاری که از ستادها و یا طرفداران کمپین ایران قوی میرود اینست که بجای اینکه , فضای فرار برای مدیران فعلی ایجاد کنند !  از ایشان مطالبه کارهای زمین مانده و بحران های احتمالی  پیش رو را کنند , همچنین انتظاری که از مدیران فعلی میرود اینست که , کار را  با آرامش به دولت بعد منتقل کنند تا کمترین هزینه را نظام و مردم متقبل شوند , ولی این لیست ها در تقابل با این فرایند گام بر می دارند .
    5-     برخی لیست ها , بعضا دارای اسامی است که مرغ پخته را به خنده می اندازد !  از بازنشستگان تا اشرار یقه سفید ! شرور شرور است ! اصولگرا و اصلاح طلب نمیشناسد ! یارو آدم فاسدی است (مالی اخلاقی و مدیریتی) و در همین دولت فعلی هم اجازه تصدی امور کوچک را به واسطه سوابق مشعشعش پیدا نکرده ! و نتوانسته از سد دستگاههای نظارتی بگذرد ! ولی در این لیست ها جایگاه رفیعی برایش در نظر گرفته شده ! مگر رییسی آمده تا مفسدان در جایگاههای حساس قرار بگیرند ! ( بخاطر این بند از تمام متشخصین و متدینین و انقلابی های این لیست ها,  پوزش میطلبم ) 
    6-    متصورم برخی از این لیست ها توسط جریان نفوذ برای تشخص بخشی به افراد مد نظر و همچنین لوث کردن جریان مدیریتی و ایجاد شایبه سونامی سهم خواهی , ساخته شده است. 
    7-    از مضرات دیگر این لیست سازی ها اینست که این تصورایجاد شده , که برخی رانت خواران  پشت درهای بسته نشسته اند و برای عمکرد های مافیایی خود طرح ریزی میکنند! , یقه سفیدهای تکنوکراتی که با انبوهی از محاسن و جای مهر و یقه تا بیخ بسته ! به دنبال بهره برداری مجدد  از سیستم اداری برای منافع فردی و گروهی خود هستد ! و عملا شعار مبارزه با فساد رییسی را به حاشیه خواهند برد ! اما یادمان نرود  که در کوران رقابت‌های انتخاباتی و در روزهایی که ستادهای رئیسی حسابی شلوغ شده بود و رفت و آمد افراد مختلفی از فعالان سیاسی را به خود می‌دید، این نامزد انتخابات ,  آب پاکی را بر روی دست  همه ریخت که بنا داشتند فعالیت در ستاد را نردبانی برای رسیدن به منصبی در کابینه دولت بعدی قرار دهند! «ستاد ما به هیچ عنوان نماد دولت آینده نخواهد بود و نباید از روی ستاد نسبت به آینده دولت داوری کرد. ما نسبت به احدی در رابطه با آینده بدهکار نخواهیم بود و کسی حق سهم خواهی در این زمینه را ندارد». 
    8-    به عنوان یک دانشجوی جامعه شناسی , امسال و سال آینده را سال سرریز جامعه و شورش های اجتماعی و امنیتی میبینم ( بخشی از فکت ها معطوف به داخل و برخی معطوف به خارج است و زیاد هم پنهان نیست).خوبست که لیست بندان به این مقوله هم توجه داشته باشند که دولت رییسی در دوسال اول , دولت بزم نخواهد بود.
    9-     برخی از این لیست ها بعضا نشان می دهد که نسل اول انقلاب برای واگذاری مسولیت ها , هنوز در حال مقاومت است و تمایلی به واگذاری مدیریت‌ها به نسل‌های بعد از خود در یک روند طبیعی و منطقی  و با انتقال تجربیات را ندارد  , هسته ای از مدیران تکراری و ذی‌نفوذ که  در مقابل جوانگرایی و گردش نخبگان ایستاده اند ! و دلشان نمی آید که جوانان را با وجود داشتن بالاترین مدارج تحصیلی و با داشتن توانمندی‌ها و تخصص در عداد مسولیت های کلان استان ببیند !  برخی از این لیست ها صدای بلند  پیرمردهای صاحب نفوذ و صدای مخالفان ورود جوانان به عرصه مدیریت استان بود که به گوش خراش ترین شکل ممکن شنیده شد .
    10-    شاید ادامه داشته باشد ! 
    #محمدپورخوش_سعادت

    منشر شده در ندای گیلان 

    ۰ نظر ۲۷ تیر ۰۰ ، ۲۱:۵۱
    محمد پور خوش سعادت


    ↖️گیلان متناسب با ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک آن از #توسعه کمتری برخوردار شده است . 


    ↖️گیلان به عنوان استانی در مسیر توسعه، دارای تنوع بسیار بالای فرهنگی،اجتماعی و اقتصادی و همچنین با فرصتهای مالی، طبیعی و زیست محیطی فراوان لزوم توجه خاص به مقوله توسعه را طلب میکند.


    ↖️با تحلیل لایه ‏ای علت‌ها, علیرغم شرایط مناسب , میتوان  برخی از دلایل عدم توسعه یافتگی گیلان را در مقولات "فرهنگی سیاسی" و "مدیریتی امنیتی " تقسیم بندی نمود . 


    ↖️هرگونه تحلیل و یا آینده نگاری توسعه گیلان بدون در نظر گرفتن پیشرانها و پسران های توسعه یقینا وقت تلف کردن خواهد بود.


    ↖️در #آینده نگاری توسعه_گیلان داشتن سناریو مهمترین خدمتی است که میتوان به گیلان کرد . #سناریو، ابزاری مناسب برای تصویر آینده نامعلوم است.


    ↖️در کناردوستانم تصمیم گرفتیم تا با مطالعه و برقراری ارتباط با نخبگان و عناصر سیاسی , پیشرانها و پسرانهای توسعه گیلان را برای دولت آتی استحصال کنیم و با شناسایی مهم‌ترین متغیرها و قابلیت‌های تأثیرگذار اقتصادی- اجتماعی آینده گیلان با رویکرد برنامه ریزی سناریو پایه , سناریویی از #گیلان_1430در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ترسیم کنیم .


    ↖️از مهمترین چالشها و  پسرانهای توسعه گیلان , مدیران فشل ,غیربومی, باندی و سیاسی است که اعتقاد و باوری به آینده ندارند . 


    ↖️باورمان اینست که گیلان ظرفیت محیطی و انسانی توسعه وپیشرفت را دارد و مدیران غیر بومی و بومیان بی برنامه و هدف , فرصت توسعه را از گیلان ربوده اند . اگر بخواهیم برای گیلان کاری بکنیم باید آینده را ببینیم  و چارچوب آن را به هم بزنیم. آینده های مطلوب با فعال سازی همه فرصت ها و در دستان فرزندان گیلان رقم خواهد خورد .

     

    محمد پور خوش سعادت 

     این متن در صفحه "توسعه و پیشرفت گیلان" منتشر شده است 


    #توسعه_گیلان
    #پیشرفت_گیلان
    #توسعه پیشرفت گیلان
    #پیشرفت جمهوری اسلامی
    #پیشرفت انقلاب اسلامی
    #گیلان_آباد
    #گیلان_پیشرفته
    #گیلان
    #گیلانیان
    #توسعه
    #توسعه_پایدار

    "گیلان1430" 

     

    ۰ نظر ۰۷ تیر ۰۰ ، ۱۳:۴۱
    محمد پور خوش سعادت

    دیپلماسی رسمی و عمومی ترکیه طی سالیان اخیر بر مدار سیاست برجسته‌سازی قومیت و قوم‌گرایی افراطی  بوده است .ترکیه با تحریک و تهییج شکاف های قومی در منطقه , دیپلماسی تهاجمی و مداخله گرایانه خود را توجیه نموده و به بسط نفوذ خود پرداخته است.

    سیاست برجسته‌سازی قومیت و توسعه آرمان های پان ترکیسم در مناطقی همچون اقوام ترک قزاقستان , سین کیانگ چین، ترکستان شرقی(اویغور یورد) , بالکان، تاتارستان , ترکمن‌ها و ازبک‌های افغانستان، ترکمن‌های عراق، ترکمن‌های سوریه، جمهوری آذربایجان، جمهوری خودمختار نخجوان، بخش ترک ‌نشین قبرس و سرانجام شهروندان آذری زبان ایران از ترک های شمال تا ترک های قشقایی جنوب را پوشش داده است این درحالی است که لزوما شهروندان این مناطق با عقاید سیا سی فرهنگی و مذهبی دولت ترکیه موافق نبوده وحاضر به پذیرش سلطه دولت ترکیه نیستند .

    اردوغان به تناوب ادعاهای ارضی نسبت به کشورهای همسایۀ  داشته و اعلام کرده است که در کتاب های تاریخ دانش آموزان ترکیه تغییر خواهیم داد که نسل بعد بدانند, مناطق اطراف ترکیه در قلمرو ما بوده است! اردوغان و نو عثمانی گرایان بصورت مکرر از مرزهای تاریخی دم می زنند وبا تولید  فیلم ها و سریال های تاریخی و کتابها به دنبال القای این نکته هستند که مرزهای تاریخی عثمانی تا مناطق فلات مرکزی ایران و حتی نزدیکی های تهران و قم کشیده شده است.

    ارتش ترکیه که از آن به نماد اقتدار قوم ترک یاد می شود با لشکر کشی به کشورهای عراق ، سوریه ولیبی واکنون هم جنگ قره باغ با ایجاد پایگاه نظامی در سودان و قطر , برای خود یک دیپلماسی نظامی چند لایه تعریف کرده است . البته ارتش در نماد گرایی عثمانی گرایی  هم کم نگذاشته و با تشکیل دسته های نظامی با لباس نظامیان عثمانی تجسم عینی تری ازارتش نو عثمانی ارایه داده است .

    درهمین راستا , سیستم مدیریت ادراک ترکیه  توانسته است  از پتانسیل رسانه و دیپلماسی عمومی بهره برداری مطلوب نماید و طی چند سال اخیر  به یکی از کشورهای صاحب جایگاه در این حوزه تبدیل شده است و یک برند ملی قوی در حوزه سیاست ,اجتماع و نظامی گری از خود به نمایش گذارده است  .

    تمرکز بر ساخت فیلم ها و سریال‌های جذاب و مخاطب پسند  با محوریت عشق و روابط عاطفی ,سکس و شهوت و ایجاد یک تاریخ پرکشش وپرجاذبه از مهمترین کارکرد های رسانه ای دستگاههای مدیریت ادراک ترکی است .

    دستور کاری که مرکز کنترل و مهندسی افکار عمومی ترکیه برای رسانه های خبری این کشور تعریف نموده است , متمرکز بر روی موضوعات کشورهای آسیای جنوب غربی، آسیای مرکزی و کشورهای اروپایی همسایه مانند یونان، بلغارستان، روسیه و گرجستان است .

    از مهمترین راهبرد های  این مرکز القای این نکته است که شهروندان ترک تبار کشور های دیگر, ترکیه  را به عنوان  "پیشرو ترک" پذیرا شوند یعنی اینکه  ترکیه  الگوی برتر سایر جوامع در سیاست فرهنگ و اقتدار قرار گیرد و شهروندان ترک سایر کشور ها به پیشرو ترک وابسته و وفادار باشند و سایر شهروندان نیز بر بزرگی و اقتدارورفاه و ... ترکیه ایمان بیاورند .

    اما این همه ی ماجرا نیست :

    ترکیه جامعه ای پیچیده، چند لایه و نمونه ای برجسته از یک کشور تکه تکه است . در جامعه ترکیه  تنوع و تعدد شکاف های اجتماعی و به تبع آن تنوع گروهها و احزاب و جریانهای سیاسی را می توان مشاهده کرد. مهمترین شکافی که حیات سیاسی ترکیه را در دهه های اخیر تحت تأثیر خود قرار داده است، شکاف حاشیه - مرکز است.بدین معنا که پویایی سیاسی جامعه ترکیه ریشه در شکاف و تقابل بین حاشیه روستایی، دیندار، سنتی و مرکز مدرن، سکولار وغربگرا دارد اردوغان تلاش می کند با ارائه برنامه های مدون، مانع از سیاسی شدن شکاف های مختلف اقتصادی، قومی و مذهبی در جامعه ترکیه شده و از این طریق زمینه را برای حل بحرانهای مشارکت، هویت و مشروعیت و توزیع فراهم نماید.مهم ترین برنامه اردوغان برای گریز از مشکلات انباشه شده داخلی , به‌خصوص سیاسی شدن شکاف های اجتماعی و مشکلات حاد اقتصادی و اجتماعی , پناه بردن به دیپلماسی تهاجمی است .

    سیاست خارجی مداخله‌جویانه و تهاجمی برای دولت ترکیه فرصتی فراهم می کند تا افکار عمومی شهروندان سرگرم نمایش اقتدار و بازیابی افتخارات تاریخی عثمانی ها شده و از مشکلات داخلی منحرف گردد.

    جالب اینجاست که بلوک غرب و آمریکایی ها نیز با این سیاست ترک ها مخالفتی ندارند و حتی در حوزه هایی هم تسهیلاتی برای افزایش نقش‌آفرینی ترکیه فراهم می کنند، به نظر می رسد که نگاه بلوک غرب نگاهی تمدنی ورقابت افکن است . غربیها به تجربه به این دریافت رسیده اند که نه حکام تن پرور عرب توانایی رقابت با ایران را دارند و نه گفتمان وهابیت امکان رقابت با اسلام ایرانی را دارد و اگر گفتمان و رقیبی بخواهد با ایران رقابت کند یقینا رقیب استراتژیک قدیمی و گفتمان نو عثمانی گری خواهد بود .نو عثمانی گری با شاخصه هایی همچون  سکولاریسم، تسأهل و تسامح در رفتارهای اجتماعی، اولویت اقتصاد بر مسائل دینی و ...

     میت (سازمان اطلاعات ترکیه) با تجربیاتی که از بحران سوریه  بدست آورده امید وار است تا بتواند بحران قره باغ را به جنگی فراگیرتبدیل نموده و زبانه های آتش این جنگ را به مرزها و داخل سرزمین ایران برساند . تروریست های تکفیری تحت نظارت میت که در قره باغ مستقر شده اند شیوه های جنگی و رعب افکنی داعش را دراین منازعه بکار گرفته اند بگونه ای که از شواهد پیداست که این منازعه قرار نیست به این زودی ها خاتمه پیدا کند و می بایست منطقه قره باغ  محل نفوذ تروریست ها و عوامل فرا منطقه ای شده و فرسایشی شدن جنگ ,  موجبات ناامنی در جناح شمالی ایران را فراهم آورد .

    تحلیل محتوی تولیدات رسانه‌های ترکیه  این گزاره را تقویت می کند که راهبرد ترکیه از عدم دخالت جدی در امور داخلی ایران و عمدتا دخالت‌های فرهنگی و ارائه سبک زندگی به القاعات امنیتی و سیاسی رسیده است و با  رصد رسانه ای  و بازخوردهای جنگ ادراکی وابستگان موساد و آمریکایی ها و سازمان منافقین این گزاره را تقویت می کند که اتاقی مشترک برای بحران قره باغ  تشکیل شده  و ظاهرا هدفی جز تقویت و تشدید احساسات قوم‌گرایانه پان ترکی در ایران ندارد و النهایه  تشدید این  تنش‌ها و شکاف‌های قومی، زبانی می تواند به راه اندازی یک اعتراض یا شورش قومی بزرگ در ایران منجر شود .

     

    محمد پور خوش سعادت

    Foumani.ir@gmail.com

    ۰ نظر ۳۰ مهر ۹۹ ، ۰۱:۳۱
    محمد پور خوش سعادت

    دولت راضی! کارفرما راضی! فقط کارگر ناراضی است!

    ستون جای امضای کارگران زیر مصوبه افزایش 15 درصدی دستمزد در سال 99 خالی است و نمایندگان کارگران حاضر نشدند که این اجحاف را امضا کنند. دولت راضی! کارفرما راضی! فقط کارگر ناراضی است! جالب است که همیشه وزرای این حوزه از مهمترین عناصر امنیتی، بوده اند ولی ترجیح داده اند تا طرف دولت و کار فرما و سرمایه بایستند.

     ریل گذاری دولت و مجلس در سالهای پس از جنگ با تفکرات لیبرال سرمایه‌داری بوده و به هیچ عنوان مدافع حقوق کارگران نبوده است. در سال‌های اخیر به دلیل نرخ بالای فساد و تورم، رکود اقتصادی، خصوصی سازی و... وضعیت معیشتی کارگران وخیم شده است. رانت و فساد و آقا و آقازاده پروری , اقتصاد و سفره مردم را نحیف و لاغر کرده و طبقه متوسط را کوچک و کوچک تر کرده است !

    فرایند های عاصی ساز در ابعاد اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیز چاشنی احتراق شورش فقرا و محرومان بوده است. آمارهای آبان نود و هشت نیز بر این نکته تاکید میکنند که پای کارگران کم درامد و کارگران بیکار شده نیز بعضا به اعتراضات خیابانی باز شده است . بدون تردید , اعتراضات خیابانی و شورش , محتوم ترین بازخورد این نوع از معامله با معیشت کارگران است .

    اگر بخواهیم وضعیت کارگران را با کاپیتالیستی ترین نظام های سرمایه داری دنیا مقایسه کنیم و همه حق را هم به سرمایه و اصالت سود بدهیم بازهم به این نکته می رسیم که در کاپیتالیستی ترین کشورهای دنیا اینگونه برای ضعیف ترین قشر اجتماعی تصمیم نمی گیرند .با اندکی مقایسه شاید ابعاد موضوع روشن تر شود :

    حداقل دستمزد کارگران در سال جاری را اگر با دلار ۱۶ هزار تومان محاسبه کنیم میشود به عبارتی ۱۱۲ دلار یعنی ساعتی حدود ۶۳ سنت این در حالی است که حداقل دستمزد ساعتی درچین 3.3 دلار در ترکیه ۵.۹ دلار , آلمان ۱۰.۶ دلارو در امریکا 23.38 است. همان گونه که همه می دانیم دستمزد ها در کشور به ریال است و مخارج به دلار.

    مثلا برای قیمت بنزین نرخ جهانی را در نظر میگیرند و برای دستمزد کارگران, نرخ تورم منتشر شده بانک مرکزی هم که میبایست طبق قانون برای افزایش میزان دستمزد مورد استفاده قرار بگیرد , اعمال نمیشود. آنچه در نگاه اول به چشم می آید اینست که سرمایه داری لجام گسیخته , کشور را در حال بلعیدن است و طبقات اجتماعی پایین جامعه , در حال از بین رفتن اند و ادراک عمومی بدین سو است که دولت صرفا ناظر و یا حتی شریک جرم است.

    اما در آن سوی ماجرا بیمه و مالیات و عوارض سنگین کمر بسیاری از کارفرمایان و کارآفرینان را خرد کرده و به مرز ورشکستگی ویا ورشکسنگی کامل کشانده است. آنچه که کارگران از دولت انتطار دارند اینست که حد اقل دولت از حقوقش به نفع کارگران کوتاه بیاید .با کم کردن سهم دولت و بخشش آن به نفع کارگران می تواند بخشی از مصایب کارگران را کاهش داد .

    طبق قانون در هر حقوقی که کارفرما میدهد ۳۰درصد، حق بیمه کسر میشود که ۲۳ درصد آن را کارفرما میدهد و ۷درصد آن را کارگر پرداخت میکند و علاوه بر این بیمه در هر قراداد اجرایی ۱۶.۶۷ درصد از کل مبلغ قرارداد را دریافت میکند . همانطور که میبینید , بیمه و مالیات و عوارض سنگین بر صاحبان کسب و کارها تحمیل میشود ولی عملا خدماتی داده نمیشود .

    متولی اصلی امور کارگران در کشور سازمان تامین اجتماعی است و می بایست با دریافتی هایی که از کارگران و کارفرمایان دارد خدمات اجتماعی برای آنان ارائه کند. خدماتی شامل بهداشت، درمان، مسکن و همچنین خدمات بازنشستگی و حتی خدمات گردشگری برای افراد تحت پوشش خود .اما عملا تنها به خدمات بیمه درمانی و مستمری بازنشستگی می پردازد و کارگران عادی از سایر مزایای عضویت در این سازمان عریض و طویل و کارتل های اقتصادی آن بهره ای نمی برند .

    اما بهره اصلی را چه کسانی می برند ؟ کافی است اسامی اعضای هیات مدیره ومدیران ارشد سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی و کارتل اقتصادی شستا و هلدینگ و شرکت های ریز و درشت را طی سالیان اخیر ملاحظه بفرمایید . بسیاری از آقا ها و آقازاده ها و شخصیت های سیاسی و حزبی و ... را میبینید که با پول کارگران به امور آقایی خود مشغول بوده اند و با حق السهم کارگران زندگی کرده اند . البته این نکته را در نظر داشته باشید که تامین اجتماعی معمولا حیاط خلوت دولت ها برای اقربا بوده است و از این بابت فرقی میان دولت ها نیست .

    بررسی جامعه شناختی آبان 98 این نکته را مشخص میکند که , میزان احساس و ادراک محرومیت و تبعیض (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی) در اقشار فرودست جامعه بسیار بالا است . در جامعه هر چه میزان محرومیت و احساس تبعیض و بی عدالتی در افراد بیشتر می شود میزان پتانسیل اعتراض سیاسی آنان هم افزایش می یابد. همچنین هر چه میزان رضایت از زندگی افراد کاهش می یابد میزان پتانسیل اعتراض سیاسی آنان افزایش می یابد.

    افزایش نامعقول نرخ دستمزد کارگران در سال 99 شروع یک بازی خطرناک است .حاکمیتی که دشمنان بیرونی دارد اگر بخواهد ماندگار باشد میبایست با مهم ترین اقشار اجتماعی بازی نکند . به گمانم مسؤولان کشور اینگونه متصورند که شورش آبان98 سوء تفاهمی بوده که رفع شده است!

     

    لینک مقاله در بولتن نیوز 

    ۰ نظر ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۰۸
    محمد پور خوش سعادت
    ۰ نظر ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۹
    محمد پور خوش سعادت
    ۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۷
    محمد پور خوش سعادت
    ۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۰
    محمد پور خوش سعادت

    لینک دانلود از : 


    ۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۵۹
    محمد پور خوش سعادت