بازداشت خبرنگاران اسپوتنیک؛ زنگ بیدارباش برای تهران و مسکو
بازداشت خبرنگاران اسپوتنیک؛ زنگ بیدارباش برای تهران و مسکو
محمد پور خوشسعادت
بازداشت دو خبرنگار ارشد خبرگزاری اسپوتنیک در جمهوری آذربایجان، رخدادی نیست که بتوان آن را صرفاً در چارچوب منازعات رسانهای یا اختلافات دیپلماتیک ساده تحلیل کرد. این اقدام، در واقع نماد یک گسست ژئوپلیتیکی معنادار است؛ نشانهای از تغییر موازنه قدرت در قفقاز جنوبی، و نقطه عطفی در جهتگیری استراتژیک باکو از نظم اوراسیایی به سمت ائتلافهای غربمحور.
طی دو دهه گذشته، سیاست خارجی جمهوری آذربایجان بر مبنای تعادلگرایی میان چهار قدرت پیرامونی ایران، روسیه، ترکیه و غرب استوار بوده است. اما امروز، تحولی بنیادین در حال وقوع است: عبور از تعادل به سوی همسویی عملیاتی با آنکارا، تلآویو و واشنگتن.
در این معادله، آذربایجان نهتنها به شریکی راهبردی برای ترکیه در پروژه توران بزرگ بدل شده، بلکه به نقطه فشار چندمنظوره علیه ایران و روسیه نیز تبدیل شده است. حمایتهای اسرائیل و آمریکا از باکو فراتر از مناسبات نظامی و اقتصادی رفته و به سطح همکاری اطلاعاتی، امنیتی و ایدئولوژیک رسیده است.
از جمله مصادیق این وضعیت جدید میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
• استقرار تجهیزات شنود و پایش در نزدیکی مرزهای ایران؛
• فروش پهپادهای پیشرفته اسرائیلی و آموزش نظامی؛
• حمایت از پروژههای انرژیای که روسیه و ایران را دور میزنند؛
• ترویج گفتمان (آذربایجان جنوبی) با هدف شکستن انسجام ملی ایران.
این اقدامات، در کنار مشارکت عملیاتی باکو در پروژههای ناتومحور، نشان از بازتعریف نقش ژئوپلیتیک آذربایجان بهمثابه یک (پایگاه خط مقدم) در نبردهای نوین منطقهای دارد.
در این میان، ترکیه با ایدئولوژی پانترکیسم و هدف اتصال فرهنگی سیاسی ترکزبانان از آناتولی تا ترکستان چین، از آذربایجان بهعنوان حلقه طلایی زنجیره خود استفاده میکند. پروژه کریدور زنگزور نیز عملاً، تلاش برای حذف ایران از معادلات ترانزیتی و اتصال مستقیم ترکیه به دریای خزر و آسیای میانه است.
اما پرسش اساسی این است: ایران و روسیه در برابر این تغییر شتابان چه کردهاند؟
روسیه، گرفتار در باتلاق جنگ اوکراین، بهتدریج حضور سنتی خود را در قفقاز از دست میدهد. جمهوری آذربایجان از این خلأ نهایت بهرهبرداری را میبرد و مرزهای نفوذ روسیه را به چالش میکشد , بازداشت خبرنگاران اسپوتنیک دقیقاً در همین راستاست.
ایران نیز، اگرچه نسبت به تحرکات اخیر باکو آگاه است، اما تاکنون نتوانسته راهبردی منسجم، چندلایه و فعال در پاسخ به این تحولات ارائه دهد. تکیه صرف بر اهرمهای امنیتی داخلی در برابر پانترکیسم، بدون پاسخ ژئوپلیتیکی و فرهنگی، راه به جایی نمیبرد.
نگرانی دیگر، نفوذ نحلههای پانترک مذهبی ( پانترک الهی) در بدنه داخلی جمهوری اسلامی است؛ جریاناتی که بهطور ناهمسو با منافع ملی، بعضاً در گفتمان و عمل، با پروژههای فرامرزی ترکیه همپوشانی پیدا میکنند. این وضعیت، پتانسیل خطرناکی برای تضاد درونی در سیاست قفقازی ایران بهوجود آورده است.
بازداشت خبرنگاران اسپوتنیک نه فقط پیامی سیاسی به کرملین، بلکه زنگ هشداری برای تهران است: نظم قدیمی قفقاز در حال فروریختن است. جمهوری آذربایجان دیگر نه بازیگر کوچک منطقهای، بلکه به یکی از گرهگاههای نبرد ژئوپلیتیک جهانی بدل شده است.
در چنین شرایطی، تهران و مسکو چارهای جز بازتعریف فوری سیاست قفقازی خود ندارند. این بازتعریف باید تلفیقی از اقدامات اطلاعاتی، دیپلماتیک، اقتصادی، فرهنگی و ائتلافسازی منطقهای باشد. در غیر این صورت، قفقاز جنوبی به زمین بازی دیگران تبدیل خواهد شد؛ زمینی که بازیگران بومی آن دیگر کنشگر نیستند، بلکه مهرههایی در بازی بزرگتر هستند.