بازگشت داعش
بازگشت داعش
محمد پورخوشسعادت
با آتشبس میان ایران و اسرائیل و تحولات ژئوپلیتیکی تازه در عراق و سوریه، بار دیگر موضوع بازگشت داعش بهعنوان یک تهدید امنیتی در محافل تحلیلی داغ شده است. اما آنچه باید مورد توجه قرار گیرد، این است که بازگشت داعش نه صرفاً پدیدهای امنیتی ، بلکه نشانهای از بحرانهای ریشهدار اجتماعی، فرقهای و هویتی در جامعه عراق است.
تحرکات اخیر داعش در استانهایی چون دیالی، کرکوک، الانبار و صلاحالدین، گویای آن است که این گروه تروریستی تلاش دارد با بهرهگیری از شکافهای ساختاری، بار دیگر خود را بازسازی کند. شکلگیری سلولهای خفته، جذب نیروهای جدید و اجرای حملات ایذایی نشان میدهد که داعش دیگر آن خلافت آشکار ۲۰۱۴ نیست، بلکه به شکلی پنهان، در قالب شبکههای چریکی و اجتماعی، در حال بازگشت است.
این بازگشت اما بیش از آنکه ناشی از ضعف امنیتی صرف باشد، محصول بیثباتی سیاسی، طرد هویتی و فروپاشی سرمایه اجتماعی در عراق است.
امنیت واقعی زمانی محقق میشود که جامعه از ثبات هویتی، انسجام اجتماعی و مشروعیت سیاسی برخوردار باشد. در عراقِ امروز، بسیاری از این مؤلفهها تضعیف شدهاند.
بهویژه پس از تجربه سیاه خلافت داعش، اهل سنت عراق نه بهعنوان قربانیان، بلکه بهمثابه مظنونان
دائمی دیده شدند. این نگاه امنیتی به یک اقلیت، باعث حذف آنان از سپهر سیاسی، کاهش مشارکت مؤثر و انزوای اجتماعیشان شد. چنین فضایی زمینهساز گرایش برخی جوانان سنی به ایدئولوژیهای افراطی شده است.
در مناطقی که دولت عراق قادر به ارائه خدمات پایهای، عدالت و امنیت نیست، گروههایی مانند داعش میتوانند نقش «نظام معنابخش جایگزین» را ایفا کنند. در بستر محرومیت، طردشدگی و خلأ معنا، افراد بهدنبال چارچوبهایی برای تعریف هویت و منزلت خود میگردند. داعش، ولو بهصورت خیالی، وعده عدالت، کرامت و بازگشت به هویت اسلامی اصیل را میدهد؛ و در فقدان آلترناتیو اجتماعی، میتواند مجدداً معنا ببخشد.
نمونه بارز بازتولید خشونت را میتوان در اردوگاه الهول در شمال سوریه دید. ، این اردوگاهها فقط مکان نگهداری نیستند، بلکه به کارخانههای تولید رادیکالیسم بدل شدهاند. کودکان و نوجوانانی که در این فضاهای بیثبات رشد میکنند، نه از آموزش و نه از بازپروری بهرهمندند و در معرض شدیدترین نوع شستوشوی مغزی قرار دارند. این نسل، ممکن است بازیگر موج بعدی خشونت باشد.
در سایه آتشبس ایران و اسرائیل، وزن موازنه منطقهای دستخوش تغییر شده است. اگرچه این آتشبس به کاهش موقت درگیری مستقیم منجر شده، اما در عمل نوعی بازتوزیع بحران را رقم زده است. یکی از پیامدهای این وضعیت، افزایش فشارهای نیابتی و اطلاعاتی بر محور مقاومت در عراق است.
برخی تحلیلها حاکی از آنند که اسرائیل و برخی بازیگران منطقهای با هدف تضعیف نفوذ ایران، ممکن است به تقویت جریانهای افراطی در قالب پروژههای چندلایه امنیتی دست بزنند؛ از جمله تحت فشار قرار دادن حشد الشعبی، دامن زدن به اختلافات شیعه–سنی، و بازتعریف تهدیدها بر اساس منافع ژئوپلیتیکی
. حذف نام هیئت تحریرالشام از فهرست گروههای تروریستی آمریکا نمونهای از این بازتعریف است.
بازگشت داعش را باید نه فقط بازگشت فیزیکی، بلکه بازگشت اجتماعی، روانی و هویتی دانست. تکرار فاجعه ۲۰۱۴، زمانی ممکن میشود که بحرانهای طرد هویتی، ناامنی هستیشناختی، خلأ معنا و بیعدالتی اجتماعی نادیده گرفته شوند. هرگونه راهحل پایدار باید از مسیر جامعه عبور کند، نه فقط اسلحه.
عراق امروز در تقاطع خطرناک گذشته و آینده ایستاده است. اگر تجربههای تلخ داعش را صرفاً با راهحلهای امنیتی پاسخ دهیم و بحرانهای اجتماعی را نادیده بگیریم، در واقع راه را برای بازتولید همان الگوی خشونتزا هموار کردهایم. امنیت در عراق، اگر به پروژهای اجتماعی بدل نشود، هر آتشبسی، هر عملیات نظامیای و هر توافق منطقهایای تنها فرصتی موقت برای تنفس خواهد بود، نه آرامشی پایدار.
http://foumani.ir/post/114
https://eitaa.com/foumani