انفجار خاموش
انفجار خاموش
محمد پور خوش سعادت
در روزهای اخیر، هشدار صریح و کمسابقه محمود المشهدانی، رئیس پارلمان عراق، مبنی بر امکان فروپاشی امنیتی، شکلگیری اعتراضات سراسری و حتی تشکیل دولت اضطراری در بغداد، موجی از نگرانی را در میان ناظران منطقهای و بینالمللی ایجاد کرده است. این هشدار نهتنها ناشی از تحلیلی سیاسی، بلکه نتیجه قرائت دقیقی از ترکیب تهدیداتی است که امروز، عراق را در معرض یک فروپاشی تدریجی و شاید غیرقابل بازگشت قرار دادهاند.
آنچه اکنون در عراق جریان دارد، تنها یک بحران داخلی نیست؛ بلکه بروز مرحلهای نو از اختلال ژئوپلیتیکی در قلب جهان عرب و منطقه غرب آسیاست. عراق، با وجود تمامی آسیبپذیریهای ساختاریاش، بهواسطه موقعیت جغرافیایی، منابع زیرزمینی و جایگاه فرهنگی و مذهبیاش، یک گره ژئوپلیتیکی است که هر لرزش در آن، به زلزلهای در پیرامونش میانجامد.
آنچه امروز عراق را به آستانه اضطراب ملی رسانده، نه حاصل یک رخداد مشخص، بلکه محصول انباشت و امتداد چند شکست مزمن است:
• شکست در ملتسازی: عراقِ پساصدام، با وجود تلاشهای بینالمللی و حمایت نهادهای جهانی، هرگز موفق به خلق یک هویت ملی مشترک نشد. شکافهای قومی، مذهبی و فرقهای، همچنان بر سیاست سایه افکنده و انسجام اجتماعی را ناممکن ساخته است.
• شکست در دولتسازی: نظام سیاسی عراق، علیرغم برگزاری انتخاباتهای پیاپی، در تولید مشروعیت، کارآمدی و پاسخگویی ناتوان مانده است. ساختار دولت، گرفتار فساد سیستماتیک، سهمخواهی جناحی، و ضعف مزمن در ارائه خدمات عمومی است.
• شکست در مهار عوامل خارجی: عراق در سالهای اخیر، به میدانی برای رقابت و تقابل منافع قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای تبدیل شده است. از حضور نظامی آمریکا و نفوذ امنیتی اسرائیل گرفته تا مداخلات اقتصادی ترکیه، تنش با اقلیم کردستان، و سرریز ناامنی از سوریه.
از منظر جامعهشناسی سیاسی، عراق امروز با جامعهای مواجه است که فاقد ستون فقرات انسجام اجتماعی است. شکافهای درونشیعی، واگرایی سنیها، بحران در اقلیم کردستان، و میل بازماندگان حزب بعث به بازگشت پنهانی به معادله قدرت، همگی نشان از یک نظام سیاسی بدون پشتوانه اجتماعی پایدار دارد.
گروههای شیعی، که اکثریت جمعیت کشور را تشکیل میدهند، بهدلیل اختلافات جدی میان جریان صدر و چارچوب هماهنگی، به یک نیروی متفرق تبدیل شدهاند. در این میان، سنیها هنوز با میراث انزوای پس از ۲۰۰۳ و طرد ساختاری دستوپنجه نرم میکنند و کردها نیز در حال عبور از وحدت درونی به سمت گسستهای حزبی و اقتصادی هستند.
تحولات احتمالی پیشرو در عراق میتواند نقشه ژئوپلیتیکی منطقه را مجدداً بازچینی کند. سناریوهای محتمل عبارتند از:
1. تشدید ناامنی و بازگشت گروههای تروریستی؛ بستر اجتماعی و امنیتی برای احیای داعش و جریانهای افراطی فراهم شده است.
2. تقویت مداخلات خارجی؛ آمریکا، ترکیه و عربستان در حال بازطراحی نقش خود هستند و بیثباتی، فرصتی برای بازگشت مؤثر آنان خواهد بود.
3. تهدید زنجیرهای برای ایران و محور مقاومت؛ انسداد ژئوپلیتیکی مسیر تهران – بغداد – دمشق – بیروت، مهمترین پیامد فروپاشی عراق برای ایران خواهد بود.
4. تشدید گسست دروناقلیمی و خطر تجزیه نرم؛ روابط بغداد با اربیل، رمادی، موصل و بصره در معرض فروپاشی اعتماد هستند.
اکنون، عراق نه در آستانه یک «بحران گذرا»، بلکه در تقاطع یک «بحران بنیانبرانداز» قرار دارد؛ بحرانی که عناصر آن نهفقط سیاسی، بلکه هویتی، امنیتی، اقتصادی و زیستمحیطی است. تداوم این وضع، ممکن است عراق را در وضعیت اضطراری مشابه سالهای ۲۰۱۴–۲۰۱۵، یا حتی فراتر از آن، قرار دهد.
برای جمهوری اسلامی ایران، بهعنوان همسایه راهبردی، ضروری است که نقش خود را از مداخلهگر صرف، به کنشگر تثبیتساز ارتقاء دهد. این مهم جز از طریق دیپلماسی فعال منطقهای، حمایت از گفتوگوی بینگروهی در عراق، بازتعریف رابطه با گروههای داخلی، و تقویت پیوندهای اقتصادی پایدار ممکن نخواهد بود.
http://foumani.ir/post/118
https://eitaa.com/foumani