پانترکاللهیها؛ نقاب مذهبی بر چهرهی قومگرایی خطرناک
پانترکاللهیها؛ نقاب مذهبی بر چهرهی قومگرایی خطرناک
محمد پور خوش سعادت
در دل رخدادهای سیاسی و ژئوپلتیکی اخیر در قفقاز جنوبی، آنچه در ظاهر میتواند کماهمیت بهنظر برسد، گاه خطرناکترین تهدیدات را در دل خود نهفته دارد. یکی از همین پدیدهها، ظهور نوعی جریان قومگرای افراطی با نقاب مذهبی است که این روزها در ادبیات ناظر به امنیت ملی، از آن با عنوان پانترکاللهی یاد میشود. این پدیده، آمیختهای است از پانترکیسم که سابقهای دیرینه در پروژههای مهندسی هویتی در منطقه دارد با بهرهگیری از شعائر و ظواهر شیعی، برای ایجاد رخنه در بافت مذهبی-ملی جمهوری اسلامی ایران.
پانترکیسم ایدئولوژیای است که از اواخر قرن نوزدهم، با هدف پیوند دادن اقوام ترکزبان از آناتولی تا سینکیانگ، بر مبنای اشتراک زبانی و نژادی پایهریزی شد. اما آنچه امروز به نام پانترکاللهی در فضای ایران فعال شده، تلاش تازهای است برای تطهیر این ایدئولوژی با پوشش مذهبی، بهویژه تشیّع، تا در دل جامعه مذهبی آذریزبان ایران نیز نفوذ کند. این گرایش، به ظاهر مدافع مذهب است، اما در عمل به تضعیف مبانی وحدت ملی، بازتعریف هویت شیعی به نفع باکو و نهایتاً بهرهبرداری سیاسی از مؤلفههای قومی منجر میشود.
امروز دیگر نمیتوان با سادهانگاری از کنار لابیهای وابسته به دولت جمهوری آذربایجان در فضای رسانهای، دانشگاهی و حتی نهادهای فرهنگی ایران عبور کرد. سرمایهگذاریهای کلان از سوی باکو در حمایت از تولیدات رسانهای، محتوای شبکههای اجتماعی، و حتی پرداخت مستقیم به افراد و گروههایی با ظاهر دینی و مضمون قومی، بخشی از پازلی بزرگتر برای مهندسی ژئوپلتیک ذهنی در شمال ایران است. این لابیها، با برساختن مفاهیمی مانند آذربایجان جنوبی و ملت واحد ترک، عملاً در جهت تضعیف تمامیت ارضی ایران گام برمیدارند.
نکته قابل تأمل آن است که در حالی که دولت باکو در درون مرزهای خود از سادهترین حقوق مذهبی شیعیان جلوگیری میکند، در ایران، برخی عناصر وابسته به همان ساختار، خود را مدافع تشیّع و اهلبیت(ع) معرفی میکنند. این دوگانگی و نفاق ساختاری، تنها در سایه غفلت دستگاههای مسئول از تحلیل عمیق رفتارهای ژئوپلتیکی ممکن شده است. چگونه میتوان پذیرفت که در دل جمهوری اسلامی، جریانی شکل گیرد که در عین حال که خود را شیعه مینامد، به آرمانهای پانترکیسم ضدایرانی وفادار است؟
خطر اصلی در آینده، نه از مرزها، بلکه از میدانهای ذهنی و مفهومی خواهد آمد. غفلت از نفوذ هویتی، واگذاری مفاهیم و نمادهای فرهنگی به جریانهایی با اهداف قومی و فراسرزمینی، ما را در وضعیتی مشابه سیاستهای لیبرالمآبانهی سوریه پیش از بحران یا انفعال فرهنگی عراق پیش از نفوذ داعش قرار خواهد داد.
سیاستگذاران باید بدانند که مقابله با این تهدید، صرفاً با برخورد امنیتی ممکن نیست. ما نیازمند بازتعریف گفتمان وحدتآفرین ایرانی-اسلامی برای ترکزبانان کشور هستیم؛ گفتمانی که ضمن حفظ هویت محلی و زبانی، آنان را به جمهوری اسلامی و تمدن ایرانی-اسلامی وفادار نگه دارد. مقابله با پانترکاللهیها، نه فقط مسئله امنیت ملی، بلکه مسئلهی تمدنی ماست.
پانترکیسم متظاهر به تشیع، همانند گرگی در لباس میش، با استفاده از ظواهر دینی، در پی استحاله معنایی هویت مذهبی ترکزبانان ایران و تبدیل آن به پیادهنظام ژئوپلتیک باکو در ایران است. بیتفاوتی به این روند، در بلندمدت میتواند بهای سنگینی برای ساختار وحدت ملی ما داشته باشد. مسئولان فرهنگی، نهادهای دینی، و نهادهای امنیتی باید پیش از آنکه دیر شود، این رخنه را ببندند.
http://foumani.ir/post/122