قیمتگذاری دستوری برنج؛ خطری برای آینده کشاورزی گیلان
قیمتگذاری دستوری برنج؛ خطری برای آینده کشاورزی گیلان
محمد پور خوش سعادت
دولت قیمت رسمی برنج را ۱۵۰ هزار تومان اعلام کرده است. در نگاه نخست شاید چنین سیاستی اقدامی در جهت حمایت از مصرفکننده به نظر برسد، اما واقعیتهای اقتصادی و اجتماعی حکایت دیگری دارند. این تصمیم نهتنها سودی مصرفکننده ندارد، بلکه میتواند به نابودی تدریجی کشاورزی خردهپای گیلان بینجامد.
استان گیلان به طور میانگین سالانه بین ۶۰۰ تا ۶۵۰ هزار تن برنج سفید تولید میکند و سطح زیر کشت برنج در استانهای شمالی کشور حدود ۵۵۰ هزار هکتار برآورد میشود و ایران سالانه بین ۲ تا ۲.۵ میلیون تن برنج سفید تولید میکند.
اما نیاز مصرفی کشور به برنج بیش از این ظرفیت تولید است و سالانه تا ۳.۵ میلیون تن برآورد میشود. همین شکاف موجب میشود که تا یک میلیون تن برنج سفید از طریق واردات به کشور سرازیر شود. آمارهای رسمی نشان میدهند که ایران در سال گذشته نزدیک به یک میلیون تن برنج به ارزش حدود ۱.۲ میلیارد یورو وارد کرده است؛ رقمی که بخش مهمی از آن با ارز ترجیحی تأمین شده است. وزیر جهاد کشاورزی نیز اذعان کرده که نیمی از برنج مصرفی امسال وارداتی است.
در چنین شرایطی، تعیین قیمت دستوری برای برنج داخلی آن هم با نادیده گرفتن هزینههای واقعی تولید از بذر و کود و سم گرفته تا دستمزد کارگر و آببها نهتنها حمایت از مصرفکننده محسوب نمیشود، بلکه مستقیماً به زیان کشاورزان خواهد بود. کشاورز گیلانی با مشقت بسیار و در زمینهای کوچک، برنجی معطر و با کیفیت تولید میکند که مشتریان خاص خود را دارد. حال اگر این محصول به قیمت دستوری و غیرواقعی عرضه شود، انگیزه تولیدکننده کاهش یافته و او یا ناچار به ترک زمین خواهد شد یا محصول خود را به بازار غیررسمی میبرد؛ بازاری که در آن دلالی و فساد به سرعت رشد میکند و هم کشاورز و هم مصرفکننده بازنده اصلی خواهند بود.
این سیاست علاوه بر آثار اقتصادی، از منظر توسعه نیز خطا است. کشاورز شمالی در شرایطی که میتواند به سمت محصولاتی با ارزش افزوده بیشتر همچون مرکبات یا محصولات گلخانهای و میوه هایی همچون کیوی و میوه های پرطرفدار جدید , حرکت کند، به اجبار به کشت برنجی وادار میشود که بازده اقتصادیاش بسیار محدود است. نتیجه آن، قفل شدن ظرفیتهای کشاورزی منطقه در یک محصول پرهزینه است که نه سودآوری مطلوبی دارد و نه آیندهای روشن.
از سوی دیگر، این نوع مداخلات دستوری تهدیدی جدی برای هویت برنج معطر ایرانی است. برنجهایی مانند صدری و هاشمی تنها یک محصول کشاورزی نیستند، بلکه بخشی از فرهنگ، اقتصاد و برند ملی ایراناند. تداوم چنین سیاستهایی میتواند کیفیت و جایگاه این ارقام ممتاز را تضعیف نماید
اگر هدف دولت حمایت از مصرفکننده است، راهحل آن در اصلاح زنجیره توزیع، حذف واسطهها، و تقویت یارانههای هدفمند نهفته است، نه در قیمتگذاری دستوری که جز رانت و بازار سیاه نتیجهای به دنبال ندارد. حمایت واقعی از کشاورزان شمال تنها از مسیر تسهیلات تولید، مکانیزاسیون، توسعه صنایع تبدیلی و برندینگ محصول امکانپذیر است.
به بیان دیگر، تعیین قیمت رسمی ۱۵۰ هزار تومان برای برنج داخلی نهتنها کمکی به تعادل بازار نمیکند، بلکه هم کشاورزان را از زمین میراند، هم بازار غیررسمی را تقویت میکند، و هم وابستگی کشور به واردات را افزایش میدهد. این سیاست نابخردانه در نهایت بیش از آنکه سودی برای جامعه داشته باشد، آینده کشاورزی گیلان و هویت تولید سنتی آن را به مخاطره میاندازد
http://foumani.ir/post/135
https://eitaa.com/foumani