جامعه پذیری سیاسی من و دخترم
چهارشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۲، ۱۱:۰۸ ب.ظ
از دوشنبه دخترم حسنا می گفت بریم راهپیمایی , حدس زدم تبلیغات تلویزیونی انهم از جنس خاله شادونه و عموپورنگ و پنگول در این درخواست موثر بوده است . آدرس ها را هم دقیق داشت که مثلا پنگول کجاو خاله فلان کجا و نینای نای ... کجا هستند .
یادم میاد زمانی که سن حسنا بودم تلوزیون اینقدر مهم نبود و نه اینقدر وسایل سرگرم کننده...وجود داشت .بیاد دارم مهم ترین سرگرمی ها سرگرمی های رودر رو بود .
هر خانواده ای به تناسب نوع دیدگاه خانواده در فعالیت های سیاسی اجتماعی کشور دخیل بود و فرزندان هم به همین تناسب و توسط خانواده و کمتر توسط رسانه ها به فضای سیاسی اجتماعی قدم می کذارد و اصطلاحا فرایند جامعه پذیری سیاسی را طی می کرد .
در خانواده ما زمانی که من , هم سن حالای حسنا بودم دم به ساعت هم به دنبال تابوت شهدا را ه می افتادیم و مادرم و یا مادر بزرگم من رو با خودشان به تشییع و مراسم شهدا و ... می بردند. هر روز خبر کسی می امد... فلانی شهید شد فلانی اسیر ... یکی از نکات جالب هم دایی های درب و داغان بودند که وقتی از جبهه برمی گشتند با کلی زخم و ... که مدت ها بساط دید بازدید به واسطه انها فراهم بود ... هرگز یادم نمی رود دایی بهمن برگشته بود با پای سوراخ که از این ور بتادین می ریختی از اونور بیرون می ریخت .. من کلی زوق می کردم و برای بتادین ریختن در پای سوراخش نوبت می گرفتم ... البته دایی بزرگم در این خصوص سرقفلی داشت . هرچند با ساق پای سوراخ و لنگان رفت و سه سال اسیر شد . عمو ایوب هم رفت و استخوانهایش برگشت .
جامعه پذیری سیاسی فرزندان خانواده های هم تیپ من کم و بیش با این وقایع گره خورده بود اما دخترم اکنون قرار است توسط خاله شادونه و پنگول و رسانه ملی , جامعه پذیر شود البته اگر این موضوع درست انجام شود بحثی نیست من هم انتظار ندارم جنگی شود تا فرزندان ما ان شرایط را تجربه کنند تمام حرف من اینست که فرزند من قرار است توسط روشی کپی برداری شده اما ناقص از روز استقلال آمریکا جامعه پذیر شود.
قرا است خاله و عمویی که با یک سرچ ساده درخصوصشان می توان به وفورمطالبی برخلاف نظام رسمی ارزشی کشور ,پیدا نمود برای فرزند من الگوی دعوت به ارزشی ترین نماد استقلال کشور باشد . جالب نیست ؟!
لینک ذیل را هم ملاحظه بفرمایید
۹۲/۱۱/۲۳
شهادت نسیبتون.
یامهدی...