مشترکات مشروطه با دوران سازندگی و اصلاحات و احمدی نژادیسم و اعتدال
اگر تاریخ مشروطه را از منابع متعدد مطالعه کرده باشید به برخی از افراد بر خواهید خورد که ابتدا طرفدار استبداد بودند و اصولا به انها رجال استبداد گفته می شد . بعد از استقرار مشروطه , این افراد همگی مشروطه خواه شدند و برای حفظ موقعیت های قبلی خود تلاش ها نمودند . در واقعۀ کودتای محمد علی شاه به همراهی او به باغشاه رفتند و در اعدام مشروطه خواهان جد و جهد نمودند و پس از سقوط وی دویاره زمام امور را در دست گرفتند.
اینها در حالی بود که کسانی که دراستقرار و بازگشت مشروطیت جانفشانی کرده و خون خود و عزیزانشان را در آن راه داده بودند، هیچگونه نصیبی از ادارۀ کشور بدست نیاوردند!
یکی از مهم ترین تشابهات دوران مشروطه با دوران سازندگی و اصلاحات و احمدی نژادیسم و اعتدال , هم وجود چنین افرادی در مصادر امور, البته بیشتر در مدیریت های میانی کشور است . افرادی که هیچ اعتقادی به دولت و آرمانهایش ندارند و سعی می کنند خود را با شرایط تطبیق بدهند تا در راس امور باشند .
معتقدم که این آسیب مهم ترین آسیبی است که می تواند یک گفتمان را به قهقرا ببرد .
** ** ** **** ********** ***** ** ******
----
این تفکر در بین توده مردم ایران رایج است که برای اینکه موفق شوید باید با همه بسازید... کسانی که خوب این کار را بلدند برایشان فرق نمی کند که رئیس دولت کیست و چه تفکری دارد، آنها بلدند که بسازند... می سازند و همچنان به فکر منافع خود هستند
عامه هم آنها را زرنگ می دانند و چه بسا آرزو می کنند که کاش زرنگی آنها را داشتند