فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

بسم رب الحسین (ع)
ما تدری نفس ماذاتکسب غدا و ما تدری نفس بای ارض تموت
محمد پور خوش سعادت هستم .
در اینجا مقالات و دغدغه هایم را منتشر می کنم


دولت راضی! کارفرما راضی! فقط کارگر ناراضی است!

ستون جای امضای کارگران زیر مصوبه افزایش 15 درصدی دستمزد در سال 99 خالی است و نمایندگان کارگران حاضر نشدند که این اجحاف را امضا کنند. دولت راضی! کارفرما راضی! فقط کارگر ناراضی است! جالب است که همیشه وزرای این حوزه از مهمترین عناصر امنیتی، بوده اند ولی ترجیح داده اند تا طرف دولت و کار فرما و سرمایه بایستند.

 ریل گذاری دولت و مجلس در سالهای پس از جنگ با تفکرات لیبرال سرمایه‌داری بوده و به هیچ عنوان مدافع حقوق کارگران نبوده است. در سال‌های اخیر به دلیل نرخ بالای فساد و تورم، رکود اقتصادی، خصوصی سازی و... وضعیت معیشتی کارگران وخیم شده است. رانت و فساد و آقا و آقازاده پروری , اقتصاد و سفره مردم را نحیف و لاغر کرده و طبقه متوسط را کوچک و کوچک تر کرده است !

فرایند های عاصی ساز در ابعاد اجتماعی و سیاسی و فرهنگی نیز چاشنی احتراق شورش فقرا و محرومان بوده است. آمارهای آبان نود و هشت نیز بر این نکته تاکید میکنند که پای کارگران کم درامد و کارگران بیکار شده نیز بعضا به اعتراضات خیابانی باز شده است . بدون تردید , اعتراضات خیابانی و شورش , محتوم ترین بازخورد این نوع از معامله با معیشت کارگران است .

اگر بخواهیم وضعیت کارگران را با کاپیتالیستی ترین نظام های سرمایه داری دنیا مقایسه کنیم و همه حق را هم به سرمایه و اصالت سود بدهیم بازهم به این نکته می رسیم که در کاپیتالیستی ترین کشورهای دنیا اینگونه برای ضعیف ترین قشر اجتماعی تصمیم نمی گیرند .با اندکی مقایسه شاید ابعاد موضوع روشن تر شود :

حداقل دستمزد کارگران در سال جاری را اگر با دلار ۱۶ هزار تومان محاسبه کنیم میشود به عبارتی ۱۱۲ دلار یعنی ساعتی حدود ۶۳ سنت این در حالی است که حداقل دستمزد ساعتی درچین 3.3 دلار در ترکیه ۵.۹ دلار , آلمان ۱۰.۶ دلارو در امریکا 23.38 است. همان گونه که همه می دانیم دستمزد ها در کشور به ریال است و مخارج به دلار.

مثلا برای قیمت بنزین نرخ جهانی را در نظر میگیرند و برای دستمزد کارگران, نرخ تورم منتشر شده بانک مرکزی هم که میبایست طبق قانون برای افزایش میزان دستمزد مورد استفاده قرار بگیرد , اعمال نمیشود. آنچه در نگاه اول به چشم می آید اینست که سرمایه داری لجام گسیخته , کشور را در حال بلعیدن است و طبقات اجتماعی پایین جامعه , در حال از بین رفتن اند و ادراک عمومی بدین سو است که دولت صرفا ناظر و یا حتی شریک جرم است.

اما در آن سوی ماجرا بیمه و مالیات و عوارض سنگین کمر بسیاری از کارفرمایان و کارآفرینان را خرد کرده و به مرز ورشکستگی ویا ورشکسنگی کامل کشانده است. آنچه که کارگران از دولت انتطار دارند اینست که حد اقل دولت از حقوقش به نفع کارگران کوتاه بیاید .با کم کردن سهم دولت و بخشش آن به نفع کارگران می تواند بخشی از مصایب کارگران را کاهش داد .

طبق قانون در هر حقوقی که کارفرما میدهد ۳۰درصد، حق بیمه کسر میشود که ۲۳ درصد آن را کارفرما میدهد و ۷درصد آن را کارگر پرداخت میکند و علاوه بر این بیمه در هر قراداد اجرایی ۱۶.۶۷ درصد از کل مبلغ قرارداد را دریافت میکند . همانطور که میبینید , بیمه و مالیات و عوارض سنگین بر صاحبان کسب و کارها تحمیل میشود ولی عملا خدماتی داده نمیشود .

متولی اصلی امور کارگران در کشور سازمان تامین اجتماعی است و می بایست با دریافتی هایی که از کارگران و کارفرمایان دارد خدمات اجتماعی برای آنان ارائه کند. خدماتی شامل بهداشت، درمان، مسکن و همچنین خدمات بازنشستگی و حتی خدمات گردشگری برای افراد تحت پوشش خود .اما عملا تنها به خدمات بیمه درمانی و مستمری بازنشستگی می پردازد و کارگران عادی از سایر مزایای عضویت در این سازمان عریض و طویل و کارتل های اقتصادی آن بهره ای نمی برند .

اما بهره اصلی را چه کسانی می برند ؟ کافی است اسامی اعضای هیات مدیره ومدیران ارشد سازمان تامین اجتماعی و صندوق بازنشستگی و کارتل اقتصادی شستا و هلدینگ و شرکت های ریز و درشت را طی سالیان اخیر ملاحظه بفرمایید . بسیاری از آقا ها و آقازاده ها و شخصیت های سیاسی و حزبی و ... را میبینید که با پول کارگران به امور آقایی خود مشغول بوده اند و با حق السهم کارگران زندگی کرده اند . البته این نکته را در نظر داشته باشید که تامین اجتماعی معمولا حیاط خلوت دولت ها برای اقربا بوده است و از این بابت فرقی میان دولت ها نیست .

بررسی جامعه شناختی آبان 98 این نکته را مشخص میکند که , میزان احساس و ادراک محرومیت و تبعیض (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی) در اقشار فرودست جامعه بسیار بالا است . در جامعه هر چه میزان محرومیت و احساس تبعیض و بی عدالتی در افراد بیشتر می شود میزان پتانسیل اعتراض سیاسی آنان هم افزایش می یابد. همچنین هر چه میزان رضایت از زندگی افراد کاهش می یابد میزان پتانسیل اعتراض سیاسی آنان افزایش می یابد.

افزایش نامعقول نرخ دستمزد کارگران در سال 99 شروع یک بازی خطرناک است .حاکمیتی که دشمنان بیرونی دارد اگر بخواهد ماندگار باشد میبایست با مهم ترین اقشار اجتماعی بازی نکند . به گمانم مسؤولان کشور اینگونه متصورند که شورش آبان98 سوء تفاهمی بوده که رفع شده است!

 

لینک مقاله در بولتن نیوز 

۰ نظر ۲۴ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۰۸
محمد پور خوش سعادت
۰ نظر ۰۹ مرداد ۹۷ ، ۰۰:۰۹
محمد پور خوش سعادت
۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۷
محمد پور خوش سعادت
۰ نظر ۰۸ مرداد ۹۷ ، ۱۷:۳۰
محمد پور خوش سعادت

لینک دانلود از : 


۰ نظر ۱۸ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۳:۵۹
محمد پور خوش سعادت

جامعه امروزدرگیر نوعی تضاد رفتاری, با ارزش های رسمی کشور شده است . ارزش‌های مادی(یعنی پول، قدرت و لذت )فراگیر شده و رشد فردگرایی بیش از پیش نمود پیدا کرده است . نظام هنجاری( دینی و اجتماعی) ضعیف شده است .جامعه به سمتی پیش می رود که سه نهاد خانواده، دین و سیاست در حال از دست دادن کارکردهای انسجام‌بخش خودهستند . شکاف فرهنگ رسمی و غیررسمی نیز به مشروعیت نهادهای جامعه‌پذیری لطمه زده است . نفرت و کینه، خشونت، مسئولیت‌گریزی، تک‌روی و منفعت‌جویی های خودخواهانه و چاپلوسی و تملق که همگی از نشانه های یک جامعه ازهم گسیخته است روز به روز تشدید می شود . تورم و رکود برای مستضعفان که مخاطب اصلی انقلاب اسلامی هستند , پررنگ تر از دیگران احساس می شود.فساد ستیزی مسولان هم شبیه شوخی است . فساد به حس تبعیض دامن می زند مردم می بینند که ارزش‌های اجتماعی همچون پاک دستی اعتبار خود را از دست داده‌اند. بسیاری از مسولان با تخطی از قواعد اخلاقی یا قانونی به ثروت‌های کلان رسیده اند و بر مردم فخر می فروشند ، در این فضا ارزش‌هایی مثل کارکردن، فداکاری برای وطن و دین در ذهن مردم اعتبار و اهمیت خود را از دست می‌دهند. وقتی اخبار فساد به صورت گسترده منتشر می‌شود و واکنشی هم صورت نمی‌گیرد، به جامعه پیام داده می‌شود که فساد یک روش مناسب برای کسب ثروت و رشد فردی است. این‌جاست که اعتبار ارزش‌های اجتماعی فرو می‌ریزد.

فساد باعث می‌شود افراد به آینده بدبین شوند. در جامعه‌ای که تصور فساد همه‌گیر وجود دارد، امیدی شکل نمی‌گیرد. هر مسیری برای تغییر به علت فساد مسدود می‌شود. فساد باعث می‌شود مجموعه‌ای از احساسات و عواطف نسبت به جامعه شکل بگیرد، از احساس خشم، سرخوردگی و تبعیض گرفته تا کاهش احساس تعلق و وفاداری.
مردم به اهالی سیاست بی اعتماد شده اند و صبرشان از وعده ها تمام شده است .چالش جدی اینست که برخی از مردم احساس می کنند صدا و نماینده ای در ساختار سیاسی کشور ندارند. مردم خود را در جامعه‌ای می‌یابند که در سراشیبی قرار گرفته است. جامعه‌ای که فرصت‌های آن عادلانه توزیع نشده، اعتماد اجتماعی در آن پایین است و آینده‌ای روشن پیش روی خود نمی‌بیند. این عوامل موجب رشد احساس بیگانگی با جامعه، احساس استیصال و بی‌پناهی شده است و النهایه ذهن جمعی جامعه احساس زوال اجتماعی میکند . ادراک مردم از سیاست مداران بگونه ای است که ایده جذابی برای اداره و توسعه کشور وجود ندارد و این ادراک ماحصل اختلافات و نزاع های سیاسی است ، مردم تضاد بین بخش‌های مختلف حکومت، بین نخبگان و حکومت را می بینند. برخی هم اینگونه میگویند که فقط ما میفهمیم و ماست ما و علم ما شیرین است و دیگران و سایر علومی که از سایرمعارف بشری تغذیه میکنند به گمراهی ختم می شوند . خیلی واضح است که دراصلی‌ترین سیاست‌های اداره کشور توافق نظر وجود ندارد. در سیاست خارجی، در سیاست‌های اقتصادی واجتماعی و حتی آموزشی ...و اینها همگی اشکالی از گسیختگی اجتماعی است.همه این مشکلات، بنیان‌های جامعه را سست می‌کنند و کلیت جامعه را هدف گرفته‌اند یعنی اگرهمین مسیر را ادامه بدهیم و کاری نکنیم در مسیر فروپاشی و انفجار اجتماعی قرارداریم .
خیلی ساده است که بگوییم رقیب مقابل من باعث همه مشکلات کشور است و تنها راه ممکن حذف و منکوب نمودن رقیب است حذف رقیب همه مشکلات را حل میکند و ...بیاییم واقع بین باشیم . این ناامیدی گسترده , مستعد آفرینش فاجعه است، آن یوم الفاجعه نیاز به سیاستمداران و تشکل هایی است که بتوانند ناراضیان خیابانی را آرام کنند و آتش را فرونشانند، به نظر می رسد چنین گروه ها و افرادی در سیاست ایران به حد کافی نداریم و این چالش کوچکی نیست. باید کاری کرد و تدبیری اندیشید و مهمتر از آن دست به اقدامی زد.
کشور به همه ظرفیت ها نیاز دارد . کثرت‌ سیاسی را باید به رسمیت شناخت. امروز نیاز کشور به انسجام اجتماعی و دوری از اختلافات است . عقلای جامعه می بایست تندروها را کنترل کنند. بجای کوبیدن بر طبل تفرقه و نزاع های بی حاصل, گفتگو و مدرا را گسترش دهند . برفساد ستیزی متمرکز شوند و قبایل سیاسی را در خصوص منافع ملی توجیه کنند . وقتی روابط حاکم بر جامعه عادلانه باشد، هنجارهای اخلاقی هم رعایت خواهد شد ، مردم به هم و به حاکمیت اعتماد میکنند و احساس میکنند آینده‌شان رو به بهبود است، احساس تعلق‌شان به جامعه افزایش می‌یابد. آنها به چنین جامعه‌ای و نهادها و ارزش هایش دلبستگی خواهند داشت و به آن وفادار خواهند بود.


رخداد گیلان شماره 249 اسفند 96

محمد پور خوش سعادت
www.foumani.ir
https://t.me/foumani_ir

۰ نظر ۲۳ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۵۴
محمد پور خوش سعادت


وقتی گرد و خاک ابراهیم حاتمی کیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر را دیدم بی اختیار یادشهیدهادی باغبانی و مستند ناتمامش افتادم  حاتمی کیا رجزهای حاج اسماعیل حیدری را به زبانی دیگر گفت .هادی باغبانی کارگردان و مستند ساز بسیجی بود که توسط گروهک لوا داوود( از متحدان داعش) در سوریه به همراه سرداراسماعیل حیدری به شهادت رسید .هادی فرصت نکرد تا فیلمی که خود تمام مراحل تصویر برداریش را انجام داده بود را به اتمام رساند.شاید اگر تمام هم میشد هرگز نمی توانست جایی منتشرکند و می بایست در آرشیو های محرمانه خاک بخورد .

هادی در معرکه مصاف با تروریست ها به شهادت رسید , بعد شهادتش دوربین به دست تروریست ها افتاد و فیلمی که هادی برایش زحمت زیادی کشیده بود به رسانه همکار تروریست ها یعنی بی بی سی فارسی منتقل شد و شبکه ملکه نیز برای اینکه نشان دهد چقدر ایرانی ها در سوریه دخالت دارند با آسمان و ریسمان بافتن سعی کرد تا از این فیلم برای اهداف خود بهره برداری کند.

معتقدم فیلم بی بی سی فارسی(جنگ پنهان ایران در سوریه) روایت خاموش مجاهدت های فرزندان ایرانی در سوریه است که بعد چند سال دوباره دیدنش خالی از لطف نیست . فیلمی که اگر این دو زنده می ماندند شاید هرگز پخش نمی شد و بر گمنامی مجاهدان خاموش ایرانی می افزود ولی خواست خدا بود تا هادی روایت گر مجاهدت های خاموش باشد و فیلمش از معاند ترین شبکه ضد نطام اسلامی پخش شود و برعزت مجاهدان و پاسداران بیفزاید . نمی دانم  لحظه ای که دوربین هادی از دستش افتاد به چه فکر می کرد اما می دانم این مسیربی هادی نمی ماند .

دانلود مستند جنگ پنهان ایران در سوریه  بی بی سی فارسی از یو تیوب :

https://www.youtube.com/watch?v=YjqLTQ_jU40


ঊঈ محمد پور خوش سعادت ঊঈ
ঊঈ www.foumani.ir ঊঈ

https://t.me/foumani_ir


۰ نظر ۲۳ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۳۹
محمد پور خوش سعادت

آنانی که با تحولات سیاسی اجتماعی ایران معاصر آشنا هستند و جامعه و فضای سیاسی فعلی را رصد می کنند نیک می‌دانند که  جامعه در موقعیت عدم تعادل قراردارد. جامعه ای که فساد، تبعیض، شکاف طبقاتی ,حقوق های نجومی، اختلاس های کلان، ژن های خوب، پارتی بازی، رانت خواری، ماستمالی مفاسد اقتصادی و نبود عزم برای اصلاح رویه‌ها وعدم درک موقعیت اجتماعی توسط مصلحان اجتماعی و ارباب قدرت, بلای جانش شده و انباشت و تراکمِ نارضایتی طبقات مختلف مردم , کارد را به استخوان رسانده است .موارد پیش گفته , گسل‌های اجتماعی  را فعال کرده و دشمنانِ خنّاس  نیزبا تمام توان ,تلاششان را میکنند تا فتنه فراگیر, ایجاد کنند و بهره خود ببرند.

زیست جمعی ایرانیان به واسطه عدم تدبیر به خطر افتاده و امید مردم به واسطه بی کفایتی دیروز و امروز, نا امید شده است . مردم ریشه مشکلات را دررفتارهای حکمرانی می بینند. حکمرانی همه جناح ها و جریانات سیاسی و حاکمیتی, و همه در بروز این نابسامانی ها سهمی دارند . این زخم ها التیام نمی یابند مگر توسط همین جریانات و گروهها . حکمرانیِ ایرانی، محتاج اصلاح جدیست.

برای ثبات اجتماعی می بایست همه دغدغه مندان در ترمیم این زخم ها , همراه هم باشند. سرمایه های انسانی کشور محدود است و هیچ یک از جریانات سیاسی و اجتماعی نمی تواند مدعی بی نیازی از دیگری برای اداره جامعه باشد .

پ ن : تعدادی از جوانان اصولگرا و اصلاح طلب و معتدل گیلانی برای ایران عزیز دور هم جمع شدیم تا بگوییم فضایی که گذشتگان با دشمن انگاری رقبا, ایجاد کردند را بر نمی تابیم . تا بگوییم میشود رقابت در کنار رفاقت با حفظ هویت سیاسی, باشد

و بگوییم برای ساختن ایران و عزتش , ما هستیم .



ঊঈ محمد پور خوش سعادت ঊঈ
ঊঈ www.foumani.ir ঊঈ

کانال foumani.ir

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۳۳
محمد پور خوش سعادت


چاپلوسی به معنای مدح وثناگویی ,خوشامدگوئی همراه با چرب زبانی و فریب کاری جهت جلب توجه یا اظهار دوستی ظاهری و زبانی است .چاپلوس با ظاهری متوسل به فروتنی میکوشد تا مخاطب خویش را جذب نموده و آنچه در ضمیر خویش ندارد ، تظاهر نموده و فریب دهد.

چاپلوسی با واژه های پاچه خواری , ژاژخایی , تزویر, زبان بازی, چرب زبانی, مداهنه، کرنش، مجیزگویی، مترادف بوده و در کنار، خبرچینی، جاسوسی، دورویی، نوکر صفتی و خیانت قرار می گیرد .

 پدیده ی چاپلوسی مسئله ای است که ریشه در تاریخ سیاسی اجتماعی کشورمان دارد و ساختارمند و همه گیر شدن آن, ماحصل دوران ارباب رعیتی است .

 برخی از رفتارشناسان معتقدند که چاپلوسی به حدی فراگیر شده است که میزان برخورد مردم با رفتار چاپلوسانه بیشتر از میزان برخوردشان با رفتاری شفاف و عاری از چاپلوسی , می باشد .

از منظر جامعه شناسی و رفتار شناسی , جامعه ایران به لحاظ تاریخی و فرهنگ عشیره ای واستبداد زدگی, مستعد چاپلوس پروری است. چاپلوسی یک رفتار اکتسابی است که فرد از جامعه و خانواده می آموزد و فرایند جامعه پذیری در این زمینه تاثیر گذارند .

 فرهنگ عشیره ای مانند باندبازی،بی قانونی و عدم شایسته سالاری , این معضل را دو چندان می کند . در یک جامعه با فرهنگ عشیره ای وفقدان آزادی های سیاسی , فردیت رشد نمی کند و افراد هویت خود را هضم شدن در جمع یا اشخاص بزرگ و با نفوذ می جویند.

در این جامعه راه های دست یابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته است و قدرت در دست گروهی خاص و یا عشیره ای خاص متمرکز است .تصاحب جایگاه ها و منصب های اجتماعی تناسبی با شایستگی و صالحتر بودن افراد ندارد. تملق، راهی کوتاه و بی هزینه برای کسب منزلت دروغین در اجتماع است , نه شایستگی می خواهد و نه زحمت و کوشش. طبیعتا رفتاری که پاداش داده میشود، تکرار هم می شود.

ساختار بیمار وقتی در اختیارمدیران بیمار قرار میگیرد مشکل بصورت تصاعدی فزونی می یابد .چاپلوسان بزمی تدارک میکنند که هرکه دراین بزم متملق تر باشد، مقربتر خواهد بود, کافی است که زبان تملق گویی داشته باشی تا ره صدساله را یک شبه طی کنی .

 در حقیقت ستایش خواهان ، چاپلوسان را دوست داشته ، آنان را اطراف خود جمع می کنند ، چرا که ایشان از شنیدن تعریف و تمجید لذت می برند و از انتقاد نگران میشوند .

در این فضا تعادل جامعه بهم می خورد و به سمت, حالتی ریاکارانه , غیر واقعی,دروغین و مسموم خواهد رفت .

 نیاز به توضیح ندارد که یکی از علل عقب ماندگی جامعه ایران نسبت به برخی جوامع در حال گذار ، وجود مدیران نا اهل , ستایش پذیر و تملق طلب و فاقد تعهد اخلاقی است .

نگارنده به کرات در حین انجام اموراداری به موضوع خودشیرینی کارمندان نسبت به مدیران برخورد نموده است و به دفعات مشاهده نموده است که عنصر چاپلوسی و خودشیرینی باعت مثبت شدن ارزیابی عملکرد یک چاپلوس و خود شیرین نسبت به دیگران شده است .بارها با این مساله مواجه شده ام که , اشخاصی فاقد تخصص و اطلاعات کافی ولی چاپلوسی و تملق گو در سازمان و تشکیلات اداری به دنبال حفظ یا ارتقای خود از طریق تملق وچاپلوسی هستند. آن قدر تملق می گویند تا شاید منفعت بیشتری کسب کنند .

آنچه به رواج این عادت رفتاری دامن می زند علاوه بر موارد پیش گفته , شرایط جامعه خصوصاً سیستم اداری و تشکیلاتی کشور است . هیچ کس فی نفسه چاپلوس نیست بلکه این شکل روابط و مناسبات است که جامعه ای را چاپلوس تر و جامعه ای دیگر را صادق تر می سازد. کمبود واقع بینی و شایسته سالاری , حاکمیت رابطه به جای ضابطه و قانون ، برخی افراد را بسوی چاپلوسی و ستایش گرائی و یا ایجاد رابطه عاطفی مرید و مرادی با افراد قدرتمند و بانفوذ هدایت می کند.

 چاپلوسی به جامعه ضربه زده و آن را در خطر زوال اخلاقی قرار می دهد . خلاقیت را می خشکاند . افراد نان به نرخ روز خور را افزایش می دهد .عزت نفس را در بخشهایی از جامعه کاهش داده و افراد خودساخته و داری حمیت و غیرت را بی انگیزه میکند . صوری‌گرایی، ظاهرسازی و دورویی را رواج می دهد و همه اینها باعث کاهش شادی جامعه خواهد شد .

با اینحال روز به روز شاهد رشد روز افزون این پدیده فرهنگی و اجتماعی در کشور هستیم . به هر شکلی به این معضل می نگرم اینگونه به نطر می رسد که توقف و کاهش این معضل صرفا با فرایندی از بالا به پایین و توسط گروههای مرجع مقدور است .جامعه ایرانی برای تحول و پیشرفت نیازمند تحکیم اخلاق است. یکی از راههای تحکیم اخلاق در جامعه ایرانی فروکش کردن عطش چاپلوسی است .


ঊঈ www.foumani.ir ঊঈ

ঊঈ @foumani_ir ঊঈ

۰ نظر ۰۴ آذر ۹۶ ، ۰۳:۲۵
محمد پور خوش سعادت

پیر شدن مدیران نسل اول انقلاب , کشور را در شرایطی قرار داده است که نیازمند پوست اندازی در حوزه مدیریت میانی و کلان کشوراست. این پوست اندازی با حاشیه های فراوانی روبه رو شده است .برخی از مدیران مادام‌العمر کنونی ,  همچنان بر مناصب چسبیده و جوانگرایی مدیریت کشور را مدیر شدن فرزندان و وابستگان خود تعریف کرده اند .  "ژن خوب" مفهوم تازه ای است که جامعه و افکار عمومی به مدد فضای مجازی در کنار مفهوم آقازادگی و رانت خواری در این باره خلق کرده است. واز مهمترین سر فصل های جدید در جامعه شناسی سیاسی ایران است. ژن خوب اشاره ای به این موضوع دارد که مقامات سیاسی و حکومتی از قدرت برای انتفاع شخصی و خصوصاً به دست آوردن پست و مقام برای فرزندان و نزدیکانشان  سو استفاده می کنند .

انتشار مصاحبه ای از فرزند محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس منجر به ورود کلمه و عبارتی جدید به ادبیات سیاسی  در خصوص پارتی بازی شد و توجه رسانه ها به مشاغل آقازاده ها را برانگیخت . وی در این مصاحبه  می گوید که پله های ترقی را نه به خاطر رانت و امتیاز‌های ویژه بلکه به دلیل “ژن برتر”اش کسب کرده است.

 نگارنده با مطالعه نظرات کاربران مختلف در شبکه های اجتماعی و پرسش در کلاس های دروس مختلف  از تعداد کثیری از دانشجویان , بدین نتیجه رسیده است که , ادراک مردم با آنچه پسر آقای عارف متصوراست, کاملا متفاوت است و اصولا مردم از طیف های مختلف فکری , نمی توانند ادعا های پسر آقای عارف را بپذیرند .

 افکار عمومی و مردم بدین نتیجه رسیده و یا حد اقل این تصور را دارند که , امتیازات درون جامعه براساس قانون و عرف  تقسیم‌بندی نمی‌شود و نظام شایسته‌سالاری در جامعه طبق روابط و وابستگی به افراد صورت می‌گیرد، یعنی فرد یا افرادی که روابط سببی و نسبی با برخی از مسولان دارند ، در مناصب بالا می‌نشینند و اشخاص تحصیل‌کرده و حتی نخبه از هیچ امتیازی برخوردار نیستند. به عبارتی, رفاه، شغل، امتیازات اجتماعی , براساس روابط و وابستگی تقسیم می شود, نه شایسته سالاری و لیاقت. البته مردم  چاپلوسی و ریاکاری وبرخی از گزاره های ایدیولوژیک را نیز جزو شاخصه های این مسیر متصورند .

اختصاص امتیازات ویژه برای نزدیکان مسولان(ژن های خوب) و توزیع نامناسب فرصت‌ها, در جامعه‌ای که فقر و شکاف طبقاتی برای مردم ملموس است و اخبار ارقام نجومی اختلاس، حقوق های نجومی دولتمردان و واگذاری املاک نجومی و رانتخواری و فساد آقازادگان و پدرانشان ، اعضای جامعه را دچار حس سرخوردگی , حسرت و خسران و محرومیت نسبی, می کند. اینها در حالی است که , مردم برای کسب نظم موجود, هزینه های گزاف اجتماعی و سیاسی و حیثیتی و جانی هم پرداخت نموده باشند .

نگارنده تا کنون به خبری بر نخورده است که دادستان شهر و استان و یا دادستان کل کشور به موضوع ژن های خوب که برای افکار عمومی حایز اهمیت است و بصورت کاملا روشن و آشکار در نقض عدالت و سواستفاده از جایگاه قدرت و اصولا عملی مجرمانه است ورود کرده باشد و برای جامعه نیز این فرایند دخالت دربرهم زدن رفتارهای مجرمانه را تشریح نموده باشد . من تا کنون به این گزاره بر نخورده ام که دستگاه قضایی هیچ مقام عالی رتبه اعم از مذهبی و سیاسی  را در این خصوص بازخواست وتوبیخ نموده و به جامعه معرفی کرده باشد .

آنچه از موضوع ژن های خوب ورفتارهای متبخترانه آقازاده‌ها به جامعه ساطع و صادر می شود بحران بی اعتمادی سیاسی اقشار مختلف جامعه به حاکمیت و کاهش سرمایه های اجتماعی است . انباشت سرخوردگی و کینه و خشم توده های مردم که عمیقا و از ته جان احساس می کنند که خودشان و یا فرزندانشان در این کشور، بعد از ژنهای خوب، جنس درجه دوم و سوم هستند, در رفتارها و اعتراضات اجتماعی و سیاسی مردم مشهود است . بی توجهی به این پدیده مهم می‌تواند تبعات ناگواری برای کشور به دنبال داشته باشد و حاکمیت اگر برای ژن های خوب , فکری نکند یقینا دچار خسران خواهد شد .

محمد پور خوش سعادت

 @foumani_ir

۰ نظر ۲۱ آبان ۹۶ ، ۲۱:۱۳
محمد پور خوش سعادت