فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

گاه نوشته های محمد پور خوش سعادت

فومنی

بسم رب الحسین (ع)
ما تدری نفس ماذاتکسب غدا و ما تدری نفس بای ارض تموت
محمد پور خوش سعادت هستم .
در اینجا مقالات و دغدغه هایم را منتشر می کنم


جامعه امروزدرگیر نوعی تضاد رفتاری, با ارزش های رسمی کشور شده است . ارزش‌های مادی(یعنی پول، قدرت و لذت )فراگیر شده و رشد فردگرایی بیش از پیش نمود پیدا کرده است . نظام هنجاری( دینی و اجتماعی) ضعیف شده است .جامعه به سمتی پیش می رود که سه نهاد خانواده، دین و سیاست در حال از دست دادن کارکردهای انسجام‌بخش خودهستند . شکاف فرهنگ رسمی و غیررسمی نیز به مشروعیت نهادهای جامعه‌پذیری لطمه زده است . نفرت و کینه، خشونت، مسئولیت‌گریزی، تک‌روی و منفعت‌جویی های خودخواهانه و چاپلوسی و تملق که همگی از نشانه های یک جامعه ازهم گسیخته است روز به روز تشدید می شود . تورم و رکود برای مستضعفان که مخاطب اصلی انقلاب اسلامی هستند , پررنگ تر از دیگران احساس می شود.فساد ستیزی مسولان هم شبیه شوخی است . فساد به حس تبعیض دامن می زند مردم می بینند که ارزش‌های اجتماعی همچون پاک دستی اعتبار خود را از دست داده‌اند. بسیاری از مسولان با تخطی از قواعد اخلاقی یا قانونی به ثروت‌های کلان رسیده اند و بر مردم فخر می فروشند ، در این فضا ارزش‌هایی مثل کارکردن، فداکاری برای وطن و دین در ذهن مردم اعتبار و اهمیت خود را از دست می‌دهند. وقتی اخبار فساد به صورت گسترده منتشر می‌شود و واکنشی هم صورت نمی‌گیرد، به جامعه پیام داده می‌شود که فساد یک روش مناسب برای کسب ثروت و رشد فردی است. این‌جاست که اعتبار ارزش‌های اجتماعی فرو می‌ریزد.

فساد باعث می‌شود افراد به آینده بدبین شوند. در جامعه‌ای که تصور فساد همه‌گیر وجود دارد، امیدی شکل نمی‌گیرد. هر مسیری برای تغییر به علت فساد مسدود می‌شود. فساد باعث می‌شود مجموعه‌ای از احساسات و عواطف نسبت به جامعه شکل بگیرد، از احساس خشم، سرخوردگی و تبعیض گرفته تا کاهش احساس تعلق و وفاداری.
مردم به اهالی سیاست بی اعتماد شده اند و صبرشان از وعده ها تمام شده است .چالش جدی اینست که برخی از مردم احساس می کنند صدا و نماینده ای در ساختار سیاسی کشور ندارند. مردم خود را در جامعه‌ای می‌یابند که در سراشیبی قرار گرفته است. جامعه‌ای که فرصت‌های آن عادلانه توزیع نشده، اعتماد اجتماعی در آن پایین است و آینده‌ای روشن پیش روی خود نمی‌بیند. این عوامل موجب رشد احساس بیگانگی با جامعه، احساس استیصال و بی‌پناهی شده است و النهایه ذهن جمعی جامعه احساس زوال اجتماعی میکند . ادراک مردم از سیاست مداران بگونه ای است که ایده جذابی برای اداره و توسعه کشور وجود ندارد و این ادراک ماحصل اختلافات و نزاع های سیاسی است ، مردم تضاد بین بخش‌های مختلف حکومت، بین نخبگان و حکومت را می بینند. برخی هم اینگونه میگویند که فقط ما میفهمیم و ماست ما و علم ما شیرین است و دیگران و سایر علومی که از سایرمعارف بشری تغذیه میکنند به گمراهی ختم می شوند . خیلی واضح است که دراصلی‌ترین سیاست‌های اداره کشور توافق نظر وجود ندارد. در سیاست خارجی، در سیاست‌های اقتصادی واجتماعی و حتی آموزشی ...و اینها همگی اشکالی از گسیختگی اجتماعی است.همه این مشکلات، بنیان‌های جامعه را سست می‌کنند و کلیت جامعه را هدف گرفته‌اند یعنی اگرهمین مسیر را ادامه بدهیم و کاری نکنیم در مسیر فروپاشی و انفجار اجتماعی قرارداریم .
خیلی ساده است که بگوییم رقیب مقابل من باعث همه مشکلات کشور است و تنها راه ممکن حذف و منکوب نمودن رقیب است حذف رقیب همه مشکلات را حل میکند و ...بیاییم واقع بین باشیم . این ناامیدی گسترده , مستعد آفرینش فاجعه است، آن یوم الفاجعه نیاز به سیاستمداران و تشکل هایی است که بتوانند ناراضیان خیابانی را آرام کنند و آتش را فرونشانند، به نظر می رسد چنین گروه ها و افرادی در سیاست ایران به حد کافی نداریم و این چالش کوچکی نیست. باید کاری کرد و تدبیری اندیشید و مهمتر از آن دست به اقدامی زد.
کشور به همه ظرفیت ها نیاز دارد . کثرت‌ سیاسی را باید به رسمیت شناخت. امروز نیاز کشور به انسجام اجتماعی و دوری از اختلافات است . عقلای جامعه می بایست تندروها را کنترل کنند. بجای کوبیدن بر طبل تفرقه و نزاع های بی حاصل, گفتگو و مدرا را گسترش دهند . برفساد ستیزی متمرکز شوند و قبایل سیاسی را در خصوص منافع ملی توجیه کنند . وقتی روابط حاکم بر جامعه عادلانه باشد، هنجارهای اخلاقی هم رعایت خواهد شد ، مردم به هم و به حاکمیت اعتماد میکنند و احساس میکنند آینده‌شان رو به بهبود است، احساس تعلق‌شان به جامعه افزایش می‌یابد. آنها به چنین جامعه‌ای و نهادها و ارزش هایش دلبستگی خواهند داشت و به آن وفادار خواهند بود.


رخداد گیلان شماره 249 اسفند 96

محمد پور خوش سعادت
www.foumani.ir
https://t.me/foumani_ir

۰ نظر ۲۳ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۵۴
محمد پور خوش سعادت


وقتی گرد و خاک ابراهیم حاتمی کیا در اختتامیه جشنواره فیلم فجر را دیدم بی اختیار یادشهیدهادی باغبانی و مستند ناتمامش افتادم  حاتمی کیا رجزهای حاج اسماعیل حیدری را به زبانی دیگر گفت .هادی باغبانی کارگردان و مستند ساز بسیجی بود که توسط گروهک لوا داوود( از متحدان داعش) در سوریه به همراه سرداراسماعیل حیدری به شهادت رسید .هادی فرصت نکرد تا فیلمی که خود تمام مراحل تصویر برداریش را انجام داده بود را به اتمام رساند.شاید اگر تمام هم میشد هرگز نمی توانست جایی منتشرکند و می بایست در آرشیو های محرمانه خاک بخورد .

هادی در معرکه مصاف با تروریست ها به شهادت رسید , بعد شهادتش دوربین به دست تروریست ها افتاد و فیلمی که هادی برایش زحمت زیادی کشیده بود به رسانه همکار تروریست ها یعنی بی بی سی فارسی منتقل شد و شبکه ملکه نیز برای اینکه نشان دهد چقدر ایرانی ها در سوریه دخالت دارند با آسمان و ریسمان بافتن سعی کرد تا از این فیلم برای اهداف خود بهره برداری کند.

معتقدم فیلم بی بی سی فارسی(جنگ پنهان ایران در سوریه) روایت خاموش مجاهدت های فرزندان ایرانی در سوریه است که بعد چند سال دوباره دیدنش خالی از لطف نیست . فیلمی که اگر این دو زنده می ماندند شاید هرگز پخش نمی شد و بر گمنامی مجاهدان خاموش ایرانی می افزود ولی خواست خدا بود تا هادی روایت گر مجاهدت های خاموش باشد و فیلمش از معاند ترین شبکه ضد نطام اسلامی پخش شود و برعزت مجاهدان و پاسداران بیفزاید . نمی دانم  لحظه ای که دوربین هادی از دستش افتاد به چه فکر می کرد اما می دانم این مسیربی هادی نمی ماند .

دانلود مستند جنگ پنهان ایران در سوریه  بی بی سی فارسی از یو تیوب :

https://www.youtube.com/watch?v=YjqLTQ_jU40


ঊঈ محمد پور خوش سعادت ঊঈ
ঊঈ www.foumani.ir ঊঈ

https://t.me/foumani_ir


۰ نظر ۲۳ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۳۹
محمد پور خوش سعادت

آنانی که با تحولات سیاسی اجتماعی ایران معاصر آشنا هستند و جامعه و فضای سیاسی فعلی را رصد می کنند نیک می‌دانند که  جامعه در موقعیت عدم تعادل قراردارد. جامعه ای که فساد، تبعیض، شکاف طبقاتی ,حقوق های نجومی، اختلاس های کلان، ژن های خوب، پارتی بازی، رانت خواری، ماستمالی مفاسد اقتصادی و نبود عزم برای اصلاح رویه‌ها وعدم درک موقعیت اجتماعی توسط مصلحان اجتماعی و ارباب قدرت, بلای جانش شده و انباشت و تراکمِ نارضایتی طبقات مختلف مردم , کارد را به استخوان رسانده است .موارد پیش گفته , گسل‌های اجتماعی  را فعال کرده و دشمنانِ خنّاس  نیزبا تمام توان ,تلاششان را میکنند تا فتنه فراگیر, ایجاد کنند و بهره خود ببرند.

زیست جمعی ایرانیان به واسطه عدم تدبیر به خطر افتاده و امید مردم به واسطه بی کفایتی دیروز و امروز, نا امید شده است . مردم ریشه مشکلات را دررفتارهای حکمرانی می بینند. حکمرانی همه جناح ها و جریانات سیاسی و حاکمیتی, و همه در بروز این نابسامانی ها سهمی دارند . این زخم ها التیام نمی یابند مگر توسط همین جریانات و گروهها . حکمرانیِ ایرانی، محتاج اصلاح جدیست.

برای ثبات اجتماعی می بایست همه دغدغه مندان در ترمیم این زخم ها , همراه هم باشند. سرمایه های انسانی کشور محدود است و هیچ یک از جریانات سیاسی و اجتماعی نمی تواند مدعی بی نیازی از دیگری برای اداره جامعه باشد .

پ ن : تعدادی از جوانان اصولگرا و اصلاح طلب و معتدل گیلانی برای ایران عزیز دور هم جمع شدیم تا بگوییم فضایی که گذشتگان با دشمن انگاری رقبا, ایجاد کردند را بر نمی تابیم . تا بگوییم میشود رقابت در کنار رفاقت با حفظ هویت سیاسی, باشد

و بگوییم برای ساختن ایران و عزتش , ما هستیم .



ঊঈ محمد پور خوش سعادت ঊঈ
ঊঈ www.foumani.ir ঊঈ

کانال foumani.ir

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۶ ، ۰۱:۳۳
محمد پور خوش سعادت


چاپلوسی به معنای مدح وثناگویی ,خوشامدگوئی همراه با چرب زبانی و فریب کاری جهت جلب توجه یا اظهار دوستی ظاهری و زبانی است .چاپلوس با ظاهری متوسل به فروتنی میکوشد تا مخاطب خویش را جذب نموده و آنچه در ضمیر خویش ندارد ، تظاهر نموده و فریب دهد.

چاپلوسی با واژه های پاچه خواری , ژاژخایی , تزویر, زبان بازی, چرب زبانی, مداهنه، کرنش، مجیزگویی، مترادف بوده و در کنار، خبرچینی، جاسوسی، دورویی، نوکر صفتی و خیانت قرار می گیرد .

 پدیده ی چاپلوسی مسئله ای است که ریشه در تاریخ سیاسی اجتماعی کشورمان دارد و ساختارمند و همه گیر شدن آن, ماحصل دوران ارباب رعیتی است .

 برخی از رفتارشناسان معتقدند که چاپلوسی به حدی فراگیر شده است که میزان برخورد مردم با رفتار چاپلوسانه بیشتر از میزان برخوردشان با رفتاری شفاف و عاری از چاپلوسی , می باشد .

از منظر جامعه شناسی و رفتار شناسی , جامعه ایران به لحاظ تاریخی و فرهنگ عشیره ای واستبداد زدگی, مستعد چاپلوس پروری است. چاپلوسی یک رفتار اکتسابی است که فرد از جامعه و خانواده می آموزد و فرایند جامعه پذیری در این زمینه تاثیر گذارند .

 فرهنگ عشیره ای مانند باندبازی،بی قانونی و عدم شایسته سالاری , این معضل را دو چندان می کند . در یک جامعه با فرهنگ عشیره ای وفقدان آزادی های سیاسی , فردیت رشد نمی کند و افراد هویت خود را هضم شدن در جمع یا اشخاص بزرگ و با نفوذ می جویند.

در این جامعه راه های دست یابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته است و قدرت در دست گروهی خاص و یا عشیره ای خاص متمرکز است .تصاحب جایگاه ها و منصب های اجتماعی تناسبی با شایستگی و صالحتر بودن افراد ندارد. تملق، راهی کوتاه و بی هزینه برای کسب منزلت دروغین در اجتماع است , نه شایستگی می خواهد و نه زحمت و کوشش. طبیعتا رفتاری که پاداش داده میشود، تکرار هم می شود.

ساختار بیمار وقتی در اختیارمدیران بیمار قرار میگیرد مشکل بصورت تصاعدی فزونی می یابد .چاپلوسان بزمی تدارک میکنند که هرکه دراین بزم متملق تر باشد، مقربتر خواهد بود, کافی است که زبان تملق گویی داشته باشی تا ره صدساله را یک شبه طی کنی .

 در حقیقت ستایش خواهان ، چاپلوسان را دوست داشته ، آنان را اطراف خود جمع می کنند ، چرا که ایشان از شنیدن تعریف و تمجید لذت می برند و از انتقاد نگران میشوند .

در این فضا تعادل جامعه بهم می خورد و به سمت, حالتی ریاکارانه , غیر واقعی,دروغین و مسموم خواهد رفت .

 نیاز به توضیح ندارد که یکی از علل عقب ماندگی جامعه ایران نسبت به برخی جوامع در حال گذار ، وجود مدیران نا اهل , ستایش پذیر و تملق طلب و فاقد تعهد اخلاقی است .

نگارنده به کرات در حین انجام اموراداری به موضوع خودشیرینی کارمندان نسبت به مدیران برخورد نموده است و به دفعات مشاهده نموده است که عنصر چاپلوسی و خودشیرینی باعت مثبت شدن ارزیابی عملکرد یک چاپلوس و خود شیرین نسبت به دیگران شده است .بارها با این مساله مواجه شده ام که , اشخاصی فاقد تخصص و اطلاعات کافی ولی چاپلوسی و تملق گو در سازمان و تشکیلات اداری به دنبال حفظ یا ارتقای خود از طریق تملق وچاپلوسی هستند. آن قدر تملق می گویند تا شاید منفعت بیشتری کسب کنند .

آنچه به رواج این عادت رفتاری دامن می زند علاوه بر موارد پیش گفته , شرایط جامعه خصوصاً سیستم اداری و تشکیلاتی کشور است . هیچ کس فی نفسه چاپلوس نیست بلکه این شکل روابط و مناسبات است که جامعه ای را چاپلوس تر و جامعه ای دیگر را صادق تر می سازد. کمبود واقع بینی و شایسته سالاری , حاکمیت رابطه به جای ضابطه و قانون ، برخی افراد را بسوی چاپلوسی و ستایش گرائی و یا ایجاد رابطه عاطفی مرید و مرادی با افراد قدرتمند و بانفوذ هدایت می کند.

 چاپلوسی به جامعه ضربه زده و آن را در خطر زوال اخلاقی قرار می دهد . خلاقیت را می خشکاند . افراد نان به نرخ روز خور را افزایش می دهد .عزت نفس را در بخشهایی از جامعه کاهش داده و افراد خودساخته و داری حمیت و غیرت را بی انگیزه میکند . صوری‌گرایی، ظاهرسازی و دورویی را رواج می دهد و همه اینها باعث کاهش شادی جامعه خواهد شد .

با اینحال روز به روز شاهد رشد روز افزون این پدیده فرهنگی و اجتماعی در کشور هستیم . به هر شکلی به این معضل می نگرم اینگونه به نطر می رسد که توقف و کاهش این معضل صرفا با فرایندی از بالا به پایین و توسط گروههای مرجع مقدور است .جامعه ایرانی برای تحول و پیشرفت نیازمند تحکیم اخلاق است. یکی از راههای تحکیم اخلاق در جامعه ایرانی فروکش کردن عطش چاپلوسی است .


ঊঈ www.foumani.ir ঊঈ

ঊঈ @foumani_ir ঊঈ

۰ نظر ۰۴ آذر ۹۶ ، ۰۳:۲۵
محمد پور خوش سعادت

پیر شدن مدیران نسل اول انقلاب , کشور را در شرایطی قرار داده است که نیازمند پوست اندازی در حوزه مدیریت میانی و کلان کشوراست. این پوست اندازی با حاشیه های فراوانی روبه رو شده است .برخی از مدیران مادام‌العمر کنونی ,  همچنان بر مناصب چسبیده و جوانگرایی مدیریت کشور را مدیر شدن فرزندان و وابستگان خود تعریف کرده اند .  "ژن خوب" مفهوم تازه ای است که جامعه و افکار عمومی به مدد فضای مجازی در کنار مفهوم آقازادگی و رانت خواری در این باره خلق کرده است. واز مهمترین سر فصل های جدید در جامعه شناسی سیاسی ایران است. ژن خوب اشاره ای به این موضوع دارد که مقامات سیاسی و حکومتی از قدرت برای انتفاع شخصی و خصوصاً به دست آوردن پست و مقام برای فرزندان و نزدیکانشان  سو استفاده می کنند .

انتشار مصاحبه ای از فرزند محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس منجر به ورود کلمه و عبارتی جدید به ادبیات سیاسی  در خصوص پارتی بازی شد و توجه رسانه ها به مشاغل آقازاده ها را برانگیخت . وی در این مصاحبه  می گوید که پله های ترقی را نه به خاطر رانت و امتیاز‌های ویژه بلکه به دلیل “ژن برتر”اش کسب کرده است.

 نگارنده با مطالعه نظرات کاربران مختلف در شبکه های اجتماعی و پرسش در کلاس های دروس مختلف  از تعداد کثیری از دانشجویان , بدین نتیجه رسیده است که , ادراک مردم با آنچه پسر آقای عارف متصوراست, کاملا متفاوت است و اصولا مردم از طیف های مختلف فکری , نمی توانند ادعا های پسر آقای عارف را بپذیرند .

 افکار عمومی و مردم بدین نتیجه رسیده و یا حد اقل این تصور را دارند که , امتیازات درون جامعه براساس قانون و عرف  تقسیم‌بندی نمی‌شود و نظام شایسته‌سالاری در جامعه طبق روابط و وابستگی به افراد صورت می‌گیرد، یعنی فرد یا افرادی که روابط سببی و نسبی با برخی از مسولان دارند ، در مناصب بالا می‌نشینند و اشخاص تحصیل‌کرده و حتی نخبه از هیچ امتیازی برخوردار نیستند. به عبارتی, رفاه، شغل، امتیازات اجتماعی , براساس روابط و وابستگی تقسیم می شود, نه شایسته سالاری و لیاقت. البته مردم  چاپلوسی و ریاکاری وبرخی از گزاره های ایدیولوژیک را نیز جزو شاخصه های این مسیر متصورند .

اختصاص امتیازات ویژه برای نزدیکان مسولان(ژن های خوب) و توزیع نامناسب فرصت‌ها, در جامعه‌ای که فقر و شکاف طبقاتی برای مردم ملموس است و اخبار ارقام نجومی اختلاس، حقوق های نجومی دولتمردان و واگذاری املاک نجومی و رانتخواری و فساد آقازادگان و پدرانشان ، اعضای جامعه را دچار حس سرخوردگی , حسرت و خسران و محرومیت نسبی, می کند. اینها در حالی است که , مردم برای کسب نظم موجود, هزینه های گزاف اجتماعی و سیاسی و حیثیتی و جانی هم پرداخت نموده باشند .

نگارنده تا کنون به خبری بر نخورده است که دادستان شهر و استان و یا دادستان کل کشور به موضوع ژن های خوب که برای افکار عمومی حایز اهمیت است و بصورت کاملا روشن و آشکار در نقض عدالت و سواستفاده از جایگاه قدرت و اصولا عملی مجرمانه است ورود کرده باشد و برای جامعه نیز این فرایند دخالت دربرهم زدن رفتارهای مجرمانه را تشریح نموده باشد . من تا کنون به این گزاره بر نخورده ام که دستگاه قضایی هیچ مقام عالی رتبه اعم از مذهبی و سیاسی  را در این خصوص بازخواست وتوبیخ نموده و به جامعه معرفی کرده باشد .

آنچه از موضوع ژن های خوب ورفتارهای متبخترانه آقازاده‌ها به جامعه ساطع و صادر می شود بحران بی اعتمادی سیاسی اقشار مختلف جامعه به حاکمیت و کاهش سرمایه های اجتماعی است . انباشت سرخوردگی و کینه و خشم توده های مردم که عمیقا و از ته جان احساس می کنند که خودشان و یا فرزندانشان در این کشور، بعد از ژنهای خوب، جنس درجه دوم و سوم هستند, در رفتارها و اعتراضات اجتماعی و سیاسی مردم مشهود است . بی توجهی به این پدیده مهم می‌تواند تبعات ناگواری برای کشور به دنبال داشته باشد و حاکمیت اگر برای ژن های خوب , فکری نکند یقینا دچار خسران خواهد شد .

محمد پور خوش سعادت

 @foumani_ir

۰ نظر ۲۱ آبان ۹۶ ، ۲۱:۱۳
محمد پور خوش سعادت

قانون کاتسا قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریم است که بر اساس آن ایران، کره شمالی و روسیه هدف قرار گرفته شده است. قانون کاتسا چهارم مرداد 96 در مجلس نمایندگان آمریکا تصویب شد و 11 مرداد ماه توسط ترامپ امضا شد . بر اساس این قانون دولت آمریکا موظف است ظرف 90 روز این تحریم‌ها را علیه ایران اعمال کند. این قانون راهبرد منطقه ای مقابله با تهدیدهای متعارف و غیرمتوازن ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا، اعمال تحریم های بیشتر در پاسخ به برنامه موشک های بالستیک ایران، اعمال تحریم های مرتبط با تروریسم در رابطه با سپاه پاسداران، اعمال تحریم های بیشتر در رابطه با اشخاص مسئول در نقض حقوق بشر، اعمال تحریم های تسلیحاتی، تداوم تاثیر تحریم های مرتبط با حمایت ایران از تروریسم، گزارش درباره هماهنگی تحریم ها میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا و گزارش درباره شهروندان آمریکایی بازداشت شده در ایران را شامل می شود.اعمال قانون کاتسا عملا با از بین رفتن برجام همطراز است .رییس جمهور محترم و وزیر امورخارجه تلویحا از برجام بدون آمریکا سخن می گویند . متصورم در بعد مالی امکان ادامه برجام با تکیه بر اروپایی ها ممکن نیست .آمریکا برای اعمال تحریم های مالی علیه ایران روی دلار و هر ارز دیگر از جمله یورو نیازی به هماهنگی با دولت های اروپایی ندارد .هر نهادی که به یک عضو لیست تحریمی آمریکا در فقره SDN لیست خدمت مالی برساند از چرخه دلار قطع می شود. و اگر بخواهد وصل شود ناچار از پذیرش جریمه سنگین است. هیچ بانک معتبر یا نیمه معتبری بین دسترسی به بیش از 80 درصد از تراکنش های سوئیفت و تجارت حداکثر 60 میلیارد دلاری با ایران دومی را انتخاب نمی کند. اروپایی ها از همکنون خودشان را برای دوشیدن سرمایه های ایران آماده می کنند ادامه حیات برجام با تکیه بر اروپا، یعنی اینکه اروپایی ها امتیازاتی که از قبل برجام نمی توانستند بدهند را با هزینه گزاف به ما خواهند فروخت .

@foumani_ir

۰ نظر ۰۴ آبان ۹۶ ، ۰۰:۰۵
محمد پور خوش سعادت

حاج حمید کامرانزاده مبارز پیش از انقلاب و از مدیران انقلابی گیلان که در سالهای پس از انقلاب عهده دار مسولیت های مختلف  از جمله مدیریت کمیته امداد  و هلال احمر و ... در استان گیلان بوده اند در کتاب سه شیفته پای کار که بخشی از خاطرات ایشان در حوزه دفاع مقدس و حواشی ان است که توسط بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس گرد آوری شده است , خاطره جالبی از شهید حجت نطری فرمانده گردان حضرت ابوالفضل لشکر قدس گیلان , ذکر می کند : 

پیشنهاد شد بچه های جنگ، مسئولان و فرماندهان را در قالب معاون و خدمه کاروان به حج بفرستیم. این کار می توانست رفع خستگی و تقویت روحیه آنان را فراهم کند. بحث هم حج واجب بود. خودمان با فرماندهان ارشد لشکر تماس می گرفتیم که  فلانی حالا که شما گیلان هستی و برای مرخصی آمده ای وسایلت را آماده کن تا شما را برای حج بفرستیم. یک روز برادر حجت نظری فرمانده گردان ابوالفضل (ع) فومن برای سرکشی به خانواده اش آمده بود. من به جهت شناخت دیرینه ای که از وی داشتم، میخواستم که همراهی ایشان با یک کاروان حج به مدت یک ماه را پیشنهاد نمایم. با خودم گفتم یک ماهی به عنوان خدمه برود حج، هم زیارتی باشد و هم خدمتگزاری به حجاج؛ با منزل ایشان تماس گرفتم که  فلانی شما فردا بیا هلال احمر کارت دارم. گفتم همراه خودت شناسنامه و دو سه قطعه عکس هم بیاور. گفت عکس و شناسنامه برای چه منظوری می خواهید ؟گفتم برای اعزام به حج

خندید و گفت: حاج آقا چطوری به فکر ما افتادی؟ گفتم: این برای همه فرماندهان جبهه است تجدید قوا می شوید و می توانید برای ادامه کار مفید تر باشید  ...حجت نظری لبخندی زد وگفت تشکر از  اینکه به فکر ما هستی  واقعا جای تقدیر دارد ولی اجازه بدهید از راه کربلا برویم مکه. این جمله آقای نظری برایم عجیب بود. اصرار کردم مدارکش را بدهد نگاهی به ساکش انداخت و گفت: نیامدم که مدارک را به شما بدهم، آمدم حضوری با شما خداحافظی کنم. اصرار کردم که این حرف را نزند، من با بچه های سپاه بابت اعزام به حج صحبت می کنم، گفتم:  شاید الان نیاز باشد شما بروی جبهه پس شما مدارک را بده من کارهایت را انجام بدهم روز اعزام را اعلام می کنم، شما یک روز جلوتر بیا و اعزام شو  با جدیت گفت: حاج آقا من دلم نمی آید که یک ماه جبهه را ترک کنم، زیارت کعبه مغتنم است. ولی اجازه بدهید جنگ تمام بشود ما کار جبهه ها را به جایی برسانیم، انشاء الله از راه کربلا به مکه می رویم .   

۰ نظر ۰۳ آبان ۹۶ ، ۲۳:۵۶
محمد پور خوش سعادت

چکیده:

مقالة حاضر بر آن است , استفاده گسترده رسانه های آمریکایی از, مقولة ایران هراسی و مهندسی افکار عمومی علیه ایران , برای  مهندسی روابط فی مابین ایران و امریکا  را بررسی نماید . لابی آیپک با توجه به سیطره بر  نظام آمریکا و رسانه های آمریکایی ,  ایران هرسی , روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا ومهندسی افکار عمومی رابه یک مدار مدور تبدیل نموده است .مداری که دیپلماسی عمومی , رسانه ای و رسمی ایالات متحده صرفا از این مدار تغذیه نموده و با این مدار هدایت می شود.

کلیدواژگان:

روابط ایران و آمریکا , رسانه ,دیپلماسی رسانه ای , ایران هراسی,مهندسی افکار عمومی,آیپک


دانلود - چاپ شده در شماره 43 فصل نامه عملیات روانی  

۰ نظر ۰۷ تیر ۹۵ ، ۰۱:۲۰
محمد پور خوش سعادت

مقدمه :

 

بلوک غرب با توجه به شناختی که از پتانسیل های عقیدتی  و سیاسی و نظامی  جمهوری اسلامی بدست آورده است ،  با واقع نگری ,  اقدام به  طرح ریزی های بلند مدت نموده , تا استحاله و براندازی جمهوری اسلامی  طی دراز مدت محقق شود و در این راستا در سدد تربیت نیرو و یار گیری در داخل ایران برای اهداف بلند مدت خود از طریق شبکه های روشنفکری ، اپوزیسیون ، فعالان مدنی ، فعالان کارگری و دانشجویی نموده است. 

از انجایی که امکان دارد  فعالان هریک از  گروههای پیش گفته به نحوی دارای پتانسیل های آرمانی و یا میهن پرستانه باشند و در شرایط مبارزه علیه جمهوری اسلامی امکان گزینش نمودن فعالان سیاسی و مخالفان ایران وجود ندارد لذا بلوک غرب برای تربیت نیروی مطیع و هماهنگ با" جهان‌بینی مسیحی" سرمایه گذاری های گسترده ای انجام داده است تا پس از نابودی نظام اسلامی نیز دچار مشکل کمبود نیروی مطیع بلوک غرب ، نگردد. (پور خوش سعادت: 1387)

 

دیپلماسی عمومی به جهت تحول در ساختار قدرت جهان و جابجایی منابع قدرت از سخت به نرم از یک سو، و افزایش نقش افکار عمومی در مناسبات بین المللی، تأثیرگذاری فرهنگ بر روابط بین الملل و تأثیرگذاری مردم در تعیین سیاست های داخلی و خارجی از سوی دیگر , جایگاه بسیار ممتازی را در راهبردهای سیاسی- امنیتی کشورها پیدا کرده است. در این تاکتیک که از روش اقناع و نه تهدید بهره گرفته می شود، عموم مردم و نخبگان جامعه هدف مخاطب قرار می گیرند. بخشی از دیپلماسی عمومی در جنگ نرم از طریق ارتباطات آموزشی- فرهنگی و با هدف یارگیری، نخبه پروری و در نهایت ایجاد و استقرار شبکه ای کاملاً وابسته در کشور هدف پیگیری می شود. ادوارد برمن در کتاب کنترل فرهنگ، این مسئله را تبیین کرده است که برخی مؤسسات به اصطلاح بین المللی، در قالب تأسیس دانشگاه و مرکز علمی در کشورهای جهان سوم و با عناوین مردم پسندی همچون کمک به رشد و توسعه کشورهای جهان سوم و تربیت معلم و مربی و پرورش استاد و کمک به رشد علمی و آموزشی مردم، در حقیقت بدنبال نفوذ در فرهنگ و ارزش های آنها هستند و می کوشند تا نخبگان علمی آنها را در جهت منافع غرب هدایت کنند (شریفی، ۱۳۸۹ : ۱۱۷). 

نگارنده در این نوشتار به مقوله  تبادلات آکادامیک به عنون از یکی از بخش های دیپلماسی عمومی وموثر ترین و مهمترین  راه نفود پرداخته و در پایان نیز  ، به معرفی و جایگاه موسسسه تبادلات آکادامیک آلمان و مهمترین تهدیدهای فراروی انقلاب اسلامی در حوزه علمی و  فرهنگی پرداخته است


ادامه مقاله 


چاپ شده در : فصلنامه مطالعات عملیات روانی شماره 42 




۰ نظر ۰۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۹:۴۲
محمد پور خوش سعادت

از شیفتگان قدرت تا تشنگان خدمت

انتخابات مهمترین مظهر دموکراسی است که تکلیف قدرت و حل منازعات سیاسی از مسیر انتخابات صورت میگیرد . بی تردید هیچ جنبه ای از انتخابات , مناقشه برانگیزتر از نقش پول در این فرایند نیست . تأثیر پول ایجاد نابرابری در فرایند عمل سیاسی است.  بدین گونه که پول,  صدای افراد , احزاب و جریانات مشخّصی را رساتر از دیگران می سازد. این دغدغه وجود دارد که پولی که نامزد ها , برای اردوگاه انتخاباتی خود هزینه می کنند باعث شود که نامزد های شایسته ای که یا پول کافی برای این کار را ندارند یا متمایل به خرج کردن در این فرآیند نامناسب نیستند از تصدی مشاغل مهمّ  انتخابی و سیاسی باز مانند .

 کسب قدرت در نظام انتخاباتی از طریق متقاعد سازی و جلب نظر رای دهندگان صورت میگیرد و اگر رقابت فاقد نظارت موثر شود , متقاعد سازی بصورت افراطی تشدید شده و روش های دیگری به عنوان راه واسط در نظر گرفته می شوند که روش هاو تکنیک های مهندسی افکار عمومی و در مرحله بعد تطمیع و خرید آرا برای کسب قدرت , از جمله این روش ها خواهد بود .

با کم رنگ تر شدن, ارزش های نزهت گرایانه انقلاب اسلامی ,نقش پول بصورت غیر قابل باوری درکسب قدرت سیاسی افزایش یافته است. متاسفانه در سالهای اخیر , شیوع گسترده پدیده خرید و فروش رای ,  انتخابات را که میدانی برای محک سیاسی است ، تبدیل به عرصه‌ای متفاوت یعنی میدان رقابت اقتصادی نموده است .  بگونه ای که عدم لحاظ عنصر پول و خرید رای برای برخی از کاندیدا هایی که اندک وجهه ای میان مردم دارند و احتمالا در فینال راهیابی به مجلس و شورا هستند , می تواند خسارت جبران ناپذیری را در پی داشته باشد .

نظام انتخاباتی کشور درخود تضمین هایی جهت مبارزه با خرید و فروش و تطمیع رای دهندگان دارد ولی متاسفانه در سالهای اخیر بصورت زایدالوصفی  این آسیب گریبان نطام انتخاباتی ایران را گرفته است و تاثیرات سو این پدیده و فساد سیاسی مترتب آن  در نطام اجتماعی و بروکراسی اداری متجلی شده است.

برخی سو استفاده از  فقر محرومین  را مهمترین عامل خرید رای توسط دلالان و اوباش انتخاباتی ذکر میکنند . شاید این نکته تا حدودی درست باشد ولی باور برخی از اقشار به  بی تاثیر بودن نقش رای خود در سرنوشت ,نیز بی تاثیر نیست . 

برخی معتقدند که خرید رای توسط برخی از نامزد های انتخاباتی , تعدادی از مردم را که قصد رای دادن نداشتند را به پای صندوق رای میکشاند و این دیدگاه بی شک دیدگاهی غلط و زیانبار است .

خرید و فروش رای تبعات زیادی برای نظام اجتماعی و سیاسی کشور در پی دارد که از جمله آن می توان به کاهش انسجام اجتماعی, کاهش اعتماد بین آحاد جامعه ایران , کاهش شاخص صداقت و امانتداری  که حاصل سقوط اخلاقی سیاست مداران  و شکننده شدن ثبات سیاسی اشاره نمود.

 پیچیده‌ترشدن بحران اقتصادی برای عامه مردم در کنار فاصله گسترده طبقاتی, فساد و عدم شفافیت مالی برخی نهاد های حکومتی,  بحران عدم صداقت و بحران دروغگویی حاکمان که توسط رقبای سیاسی بصورت مداوم در رسانه های داخلی و خارجی تبلیغ می شود , در کنار افشای رانت ها و فساد های افراد از جریانات مختلف سیاسی, در حال ایجاد یک بحران عمیق اجتماعی‌ است . در چنین شرایطی که عملکرد رقبای سیاسی تیشه بر ریشه نظام سیاسی میزند و امید را از جامعه سلب میکند, چالش خرید و فروش رای و تعدی بر سیستم انتخابات که تنها راه قانونی و مشروع تحرک و جابجایی قدرت سیاسی است یک پیام روشن برای مردم خواهد داشت .

برخورد با این معضل حداقل توسط حاکمیت با ابزار قانونی همچون دستگاههای امنیتی وقضایی امکان پذیر است .بازداشت اوباش انتخاباتی و گرفتن رد پولهای کثیف که راحت ترین مسیر را  برای پولشویی انتخاب کرده اند و خلاصه کلام ایجاد عدم امنیت برای خریداران رای و  عدم تایید صلاحیت کسانی که سابقه خرید رای را در پرونده خود دارند ممکن و شدنی است . کنار گزاردن رودر بایستی های سیاسی و محافظه کاری در برخورد با متخلفین و ابطال انتخابات حوزه هایی که خرید و فروش رای در ان حوزه ها بر روند اجرای صحیح انتخابات تاثیر مستقیم گزارده است از جمله این راه کار هاست .

هیات های اجرایی و نطارت , معمولا بر روند شکلی انتخابات نطارت می کنند .آنچه که در دخمه های دلالان انتخاباتی و لیدر های رای جمع کن می گذرد تلاشی فراتر را می طلبد تا مانع ازشکل گیری یک فرایند ناسالم شود . خلاصه کلام شاید فروشندگان رای مشخص نباشند ولی خریداران و دلال ها مشخصند , با جمع کردن بساط این افراد از تضییع حقوق مردم و کسانی که پایبند قانون هستند جلو گیری می شود . 

۰ نظر ۱۵ دی ۹۴ ، ۰۳:۳۵
محمد پور خوش سعادت